آیا بشریت محکوم به فناست؟

بعدی- اگر فکر می کنید دنیا محکوم به فنا است و همه چیز در حال فروپاشی است، در اشتباهید، اما تنها نیستید. رسانه ها تمایل دارند بر رویدادهای روزانه مجزا تمرکز کنند و کمتر به تحولات آهسته و گسترده تری که دنیایی را که در آن زندگی می کنیم تغییر شکل داده است، توجه کنند.

برای نشان دادن این مشکل، اجازه دهید به برخی از داده های واقعی در مورد برخی از مهم ترین شاخص های رفاه و سلامت نگاه کنیم تا کشف کنیم که همه چیز آنقدرها که رسانه ها می گویند و ما فکر می کنیم بد نیست.

در این گزارش، از داده‌های «دنیای ما در داده»، یک نشریه عمومی معتبر و شفاف که توسط دانشگاه آکسفورد منتشر شده است، استفاده می‌کنیم که بر کمیت‌سازی و تحلیل داده‌ها در مورد مشکلات جهانی تمرکز دارد.

شاخص های رفاه پیشرفت بزرگی را نشان می دهد

در بسیاری از مهم‌ترین شاخص‌هایی که رفاه ما را تعیین می‌کنند، بشریت در موقعیت بسیار بهتری نسبت به گذشته قرار دارد. مرگ و میر کودکان، قحطی و فقر در پایین ترین سطح و امید به زندگی در بالاترین حد خود قرار دارد. سازمان ملل متحد می گوید: “گام های بزرگی در افزایش امید به زندگی و کاهش برخی از شایع ترین علل مرگ و میر مادران و کودکان برداشته شده است. همچنین پیشرفت های بزرگی در افزایش دسترسی به آب آشامیدنی سالم و بهداشت و کاهش مالاریا، سل و فلج اطفال.” و گسترش اچ آی وی و ایدز.

بیایید نگاهی بیندازیم به برخی از این اعداد و آنچه در مورد وضعیت بشریت می گویند.

1- مرگ و میر کودکان به پایین ترین حد خود رسیده است

در جمعیت شناسی، مرگ و میر نوزادان به مرگ کودکان زیر پنج سال اطلاق می شود و امروزه مرگ و میر کودکان کمترین میزانی است که تاکنون بشر شاهد آن بوده است. در کمتر از سه دهه، این اعداد بیش از نصف شده و از 12.5 میلیون در سال 1990 به 5.2 میلیون در سال 2009 رسیده است.

نویسندگان گزارش مرگ و میر نوزادان و کودکان در دنیای ما در داده ها می گویند: «این یک دستاورد بزرگ است که نباید نادیده گرفته شود». البته مرگ هر کودکی یک تراژدی است و تعداد بسیار زیادی از کودکان (هنوز سالانه 5.2 میلیون نفر) به دلایل و بیماری هایی می میرند که ما می دانیم چگونه از آن پیشگیری و درمان کنیم.

در واقع، اگر نرخ مرگ و میر نوزادان در کل جهان با اتحادیه اروپا یکسان بود و بهترین منطقه با نرخ 0.4 درصد در نظر گرفته می شد، تنها 540000 کودک جان خود را از دست می دادند. با این حال، بشر در این زمینه پیشرفت زیادی داشته است.

اگر اعداد امروزی نشان دهنده نرخ مرگ و میر جهانی در قرن نوزدهم باشد که حدود 43 درصد بود، سالانه 61 میلیون کودک می میرند، که 10 برابر تعداد کودکانی است که امروز می میرند.

آیا بشریت محکوم به فناست؟

2- زایمان بی خطرتر است

امروزه مادران بیشتری با نرخ بسیار بالاتری نسبت به چند نسل پیش زندگی می کنند. در سال 2015 تعداد زنانی که در هنگام زایمان جان خود را از دست داده اند 302700 نفر بوده است که در اکثر نقاط جهان این خطر کمتر از 1 درصد و در اکثر کشورها بسیار کمتر از 0.1 درصد است.

بیایید این نرخ را با 1800 مقایسه کنیم، زمانی که در سوئد و فنلاند از هر 100 زن تقریباً 1 نفر در هنگام زایمان جان خود را از دست دادند. اگر این سناریو همچنان در سراسر جهان صادق بود، سالانه حدود 1.26 میلیون کودک مادران خود را در بدو تولد از دست می دادند. خوشبختانه امروز اینطور نیست.

آیا بشریت محکوم به فناست؟

3- امید به زندگی در یک قرن بیش از دو برابر شده است

امید به زندگی یک معیار کلیدی برای سلامت یک جمعیت است و میانگین سن مرگ و میر در یک جمعیت را به ما می گوید.

مکس روزر، بنیانگذار و سردبیر دنیای ما در داده، می گوید: «در طول 200 سال گذشته، مردم در همه کشورهای جهان پیشرفت های قابل توجهی در سلامت داشته اند و امید به زندگی را افزایش داده اند. تخمین زده می شود که در دنیای پیشامدرن (قبل از قرن هجدهم)، امید به زندگی در تمام مناطق جهان حدود 30 سال بود که جای تعجب دارد، زیرا حتی اجداد ما شکارچیان و گردآورندگان حدود 32.5 سال زندگی کردند.

با این حال، از قرن بیستم، امید به زندگی در جهان بیش از دو برابر شده است و سازمان ملل متحد امید به زندگی در جهان را 72.6 سال تخمین می زند. ما همچنین برای مدت طولانی تری سالم تر زندگی می کنیم، به این معنی که کیفیت زندگی ما در سال های آخر زندگی بهتر شده است.”

آیا بشریت محکوم به فناست؟

4- وضعیت فقر چگونه است؟

ما به فقر به عنوان شاخص سلامت نگاه می کنیم زیرا فقر یکی از عوامل اصلی بیماری است. داده ها به ما نشان می دهد که نرخ مرگ و میر در مناطقی که زیرساخت های مراقبت های بهداشتی رایگان و در دسترس وجود ندارد افزایش می یابد.

چگونه می توان فقر را ارزیابی کرد؟ آیا لزوما یک معادله پیچیده است؟

محققان دنیای ما در داده‌ها می‌گویند که نگاه کردن به داده‌های 30 یا حتی 50 سال پیش واقعاً برای درک تکامل فقر در سراسر جهان کافی نیست.

وقتی فقط به این فکر می‌کنیم که دنیا در طول زندگی‌مان چگونه بوده است، به راحتی می‌توانیم دنیا را مسکونی کنیم – بخش‌های ثروتمندتر جهان در اینجا و بخش‌های فقیرتر آنجا – و به اشتباه به این نتیجه برسیم که همیشه اینطور بوده است. روزر می گوید. او هست”.

او می افزاید: «بنابراین ما باید به حدود 200 سال پیش نگاه کنیم، قبل از اینکه شرایط زندگی به طور چشمگیری تغییر کند، و سپس کاملاً مشخص شود که جهان به هیچ وجه ساکن نیست.

به عنوان یک معیار، سازمان ملل «فقر شدید» را به عنوان زندگی با کمتر از 1.90 دلار در روز ارزیابی می کند.

در سال 1820، تنها درصد کمی از نخبگان جهان از کیفیت زندگی بالایی برخوردار بودند، در حالی که بقیه در شرایطی زندگی می کردند که امروزه فقر شدید تلقی می شود. پس از آن، سهم افراد در فقر شدید به طور پیوسته کاهش یافت. در سال 1950، دو سوم جمعیت جهان در فقر شدید زندگی می کردند. در سال 1998 این عدد به 42 درصد از جمعیت جهان رسید. در سال 2015، آخرین سالی که این نشریه علمی داده هایی را برای آن به دست آورد، نسبت جمعیت جهان در فقر شدید به کمتر از 10 درصد کاهش یافت. این یک دستاورد بزرگ و شاید بزرگترین دستاورد دو قرن گذشته است.

این اعداد به ویژه زمانی قابل توجه است که در نظر بگیریم جمعیت جهان در طول دو قرن گذشته هفت برابر شده است، که به خودی خود می‌توانست درآمد را برای همه کاهش دهد و همه را به فقر شدید بکشاند، اما دقیقا برعکس شد.

روزر می گوید: “اگر رسانه ای بخواهد کاهش چشمگیر فقر را در عناوین خود به تصویر بکشد، می تواند بگوید که تعداد افرادی که در فقر شدید از دیروز زندگی می کنند 130000 نفر کاهش یافته است. از سال 1990، تعداد افرادی که در فقر شدید زندگی می کنند. هر روز به طور متوسط ​​13000 نفر کاهش یافته است.

بلایای طبیعی مرگبارتر می شوند

به راحتی می توان تحت تأثیر رویدادهای شدید آب و هوایی که در سیاره در حال گرم شدن ما اتفاق می افتد غرق شد زیرا اروپا در سال گذشته با سیل ها و آتش سوزی های شدید ناشی از چندین جنگ دست و پنجه نرم کرده است.

5- چه تعداد صدمات ناشی از بلایای طبیعی است؟

در اوایل تا اواسط قرن بیستم، تعداد سالانه تلفات ناشی از بلایا زیاد بود و اغلب از یک میلیون نفر در سال فراتر می رفت. با این حال، در دهه های اخیر کاهش قابل توجهی در تعداد افرادی که در اثر حوادث غیرمنتظره جان خود را از دست می دهند، بوده است. دانشمند داده ما بلایا را به عنوان “کلیه رویدادهای ژئوفیزیکی، هواشناسی و آب و هوایی از جمله زلزله، فعالیت های آتشفشانی، رانش زمین، خشکسالی، آتش سوزی، طوفان و سیل” تعریف می کند.

در سال های اخیر، تعداد قربانیان بلایای طبیعی بین 10000 تا 20000 نفر بوده است. از اواسط دهه 1960، تعداد تلفات در مرگبارترین سال‌ها، یعنی سال‌هایی که با زمین‌لرزه‌ها یا طوفان‌های بزرگ همراه است، از 500000 تجاوز نکرده است.

این اعداد نه به این دلیل کاهش یافته است که بلایا کم و بیش مخرب شده اند، بلکه به این دلیل که امنیت غذایی و انعطاف پذیری بهبود یافته و واکنش های بهتر ملی و بین المللی مقابله با آنها را آسان کرده است.

برخلاف گذشته، قحطی های کنونی معمولاً ناشی از جنگ داخلی و تحولات سیاسی است تا بلایای طبیعی. با به‌روزرسانی‌های تقریباً فوری درباره آنچه در جهان اتفاق می‌افتد، ما دائماً آخرین فاجعه را یادآور می‌شویم. با این حال، مهم است که به یاد داشته باشید که این اطلاعات به ما نمایش منصفانه ای از نحوه تغییر خسارات ناشی از بلایا در طول زمان نمی دهد.

Julissa Lara

متفکر متواضعانه فروتن. گیمر. کارآفرین. طرفدار رسانه های اجتماعی آزاد.

تماس با ما