خشونت خانگی یک مشکل غیرقابل انکار است

فاطمه روغنیفاطمه روغنی *; بر کسی پوشیده نیست که خشونت خانگی در چند سال گذشته در جامعه و خانواده ها گسترش یافته است. با نگاهی به اخبار اخیر به راحتی متوجه افزایش این نوع رفتارهای بد در بین افراد جامعه خواهیم شد.

از آنجایی که خشونت علیه زنان، کودکان، سالمندان و معلولان به ویژه در محیط خانواده عواقب شدید و جبران ناپذیری بر جای می گذارد، لذا توجه به آن در جهت کاهش آسیب های اجتماعی از طرق مختلف الزام آور و ضروری به نظر می رسد.

بر اساس آمار، میزان خشونت علیه زنان و کودکان بسیار بیشتر است. بدیهی است که این رفتارها علل مختلفی دارد و برای جلوگیری از گسترش این معضل نیاز به جرم انگاری دقیقتر و تدوین، تصویب و اجرای قانون در این زمینه است.

متن

بر اساس آمارهای جهانی، از هر سه زن در سراسر جهان، یک زن در طول زندگی خود خشونت فیزیکی یا جنسی توسط شریک زندگی خود یا خشونت جنسی توسط متجاوز را تجربه کرده است که خشونت روانی و کلامی در رتبه اول و خشونت جنسی در رتبه آخر قرار دارد. البته پایین بودن آمار خشونت جنسی مربوط به هنجارهای عرفی و حتی شرعی درباره ابراز خشونت جنسی در جامعه و فرهنگ ایرانی است.

عدم حمایت از قربانیان و عدم مجازات مرتکبین خشونت جنسی، زنان را مجبور به خودسانسوری می کند و هیچ آمار معتبری از میزان واقعی آن در دسترس نیست. خشونت جسمی یا روانی شوهر علیه زن در دوران بارداری نیز از اصول مهم سقط جنین غیرعمد، تولد فرزندان با وزن کم و در نهایت تولد فرزندان با نقص مادرزادی است.

بر اساس گزارش سازمان بهزیستی اجتماعی، 27 درصد زنان 19 تا 49 ساله بین سال‌های 1395 تا 1396 خشونت‌های همسران خود را تجربه کرده‌اند. براساس گزارش پزشکی قانونی، 90 درصد خشونت‌های خانگی علیه زنان است و مطالعه دیگری نشان می‌دهد که 66 درصد از زنان ایرانی از ابتدای زندگی مشترک حداقل یک بار مورد خشونت قرار گرفته اند. به این آمار باید اضافه کرد که تنها کمتر از 35 درصد خشونت های خانگی در ایران به پلیس گزارش می شود.

خشونت خانگی علیه زنان به طور خاص در قانون مجازات اسلامی مطرح نشده است. تنها در صورتی که اقدامات انجام شده بر اساس ضوابط این قانون جرم باشد، مانند قتل عمد، مجازات ضرب و جرح و دیه دارد.

برخلاف خشونت فیزیکی مرد، تنها کاری که زن می تواند انجام دهد مراجعه به پزشک قانونی و درمان طولانی مدت در صورت آزار و اذیت است که در این صورت مرد متعهد می شود که همسرش را کتک نزند و در صورت تکرار آن اقدام کند. جریمه خواهد شد. اما در طول این سفر طولانی، او با مشکلات اساسی بسیاری از جمله ترس از شکایت، عدم اطلاع زنان از حقوق قانونی و نحوه انجام آن و تنبیه نکردن همسران به دلیل رفتار نادرست مواجه می شود. با زنان، اما خشونت کلامی که حد و مرزی ندارد و چون ردی از خود به جا نمی گذارد قابل تعقیب نیست، بنابراین در خانواده ها رواج دارد.

همانطور که در ماده 220 قانون مجازات اسلامی در مورد قتل پدر از سوی پدر و مجازات آن آمده است: اگر پدر یا جد پدر فرزند خود را بکشد مجازاتی ندارد و باید دیه کامل را به ورثه و نصف دیه را در سال جاری بپردازد. مورد شریک بر اساس قانون؛ مجازات قتل عمد قصاص است، اما طبق این قانون، اگر کودکی عمداً توسط پدرش کشته شود، مجازات ارتکاب جرم را ندارد.

به نوعی این ماده قانونی مجوز یکی از ظالمانه ترین انواع خشونت خانگی را صادر کرد، زیرا یکی از اهداف قصاص جلوگیری از تکرار جرم و مجازات مجرم است، پس آیا می توان او را پیدا کرد؟

دلیل طرح موضوع کودک کشی در این تاپیک این است که در بسیاری از موارد قربانیان این جنایت به دلایل مختلف مانند تعصب خانواده و مردسالاری، حتی اگر زنان به دلیل فرهنگ خود در کشور به اشتباه مورد قضاوت و آزار و اذیت قرار گیرند، دختران هستند. . دلایلی که از سوی پدر یا برادر مورد خشونت قرار می گیرند و در بسیاری از موارد قاتل با تحقیق کامل و در نظر گرفتن مجازات عملی مورد نظر خود مرتکب این جنایت می شود.

علیرغم اخبار و گزارش های تکان دهنده در مورد کودک آزاری، محققان از این پدیده به عنوان موضوعی یاد می کنند که معمولاً پنهان می ماند، کمتر گزارش می شود و بسیار کمتر. بر اساس گزارش کارشناس مستقل مطالعه سازمان ملل در مورد خشونت علیه کودکان. کودک آزاری در واقع در محیط های مختلفی از جمله خانه، خانواده، مدارس، محیط های آموزشی، مراکز مراقبت، سیستم های قضایی، محیط کار و جامعه رخ می دهد. کودک آزارها کسانی هستند که به طور قانونی و عرفی پناهگاه کودکان محسوب می شوند.

حال سوالی که مطرح می شود این است که آیا حریم خصوصی و استقلال خانواده و حق انتخاب والدین برای تربیت فرزندان در اولویت است یا حق بقا و کرامت و کرامت انسانی فرزند؟

بر اساس آمار منتشر شده توسط نماینده یونیسف در ایران در سال 2018، 1117 درصد جمعیت کشورمان را افراد زیر 23 سال تشکیل می دهند که 16 میلیون نفر را کودکان و نوجوانان تشکیل می دهند. حدود 71 درصد ایرانیان اکنون زیر 11 سال سن دارند. این بدان معناست که تأثیرات و پیامدهای مثبت یا منفی دوران کودکی برای 71 درصد از ایرانیان بخشی فعال و تأثیرگذار است.

به عبارت دیگر، اگر هر یک از آنها در گذشته نزدیک زندگی خود خشونت خانگی را تجربه کرده یا شاهد چنین ناهنجاری بوده اند، باز هم از عوارض آن رنج می برند. طلاق نیز عامل مؤثری در خشونت علیه کودکان است. تحقیقات در ایران نشان می دهد که 12 درصد موارد کودک آزاری در خانواده های مطلقه رخ می دهد.

قوانین مربوط به کودک آزاری در کشور ما باید بازنگری و بازنگری شود. در سال 1338 اولین قانون حمایت از کودکان تصویب شد و تا سال 1381 با وجود ایرادات فراوان، قانون جدیدی تصویب نشد. به دلیل نقص در قانون جرایم علیه کودکان، که باعث شد پارلمان در سال 2001 قوانین کامل تری را در مورد حمایت از کودکان و تعیین مجازات برای کودک آزاری تصویب کند، افزایش یافت.

در ماده دوم این قانون، این قانون شامل تمامی افراد زیر 18 سال می شود و کودک آزاری نیاز به شکایت خاصی ندارد. در صورت مشاهده کودک آزاری هر فردی می تواند به مراکز مربوطه گزارش دهد و مدعی العموم به عنوان مدعی العموم باید موضوع را پیگیری کند.

با توجه به درماندگی کودکان و وظیفه انسانی همه افراد جامعه نسبت به کودکان، قوانین موجود باید اصلاح شود و اقدامات بیشتری لازم است. در مورد زنان، سالمندان و معلولانی که به سن قانونی رسیده‌اند، ناتوانی در بیان شکایات و مشکلات سر راه آنها را در نظر گرفته‌ایم، در حالی که کودکان بسیار ضعیف‌تر و منزوی‌تر هستند، بنابراین قوانین سخت‌گیرانه ممکن است بتواند جلوگیری از آسیب های جسمی و روانی به افراد جامعه.

همچنین یافته های پژوهشی نشان داد که 87 درصد از سالمندان ایرانی حداقل یک بار در طول سن خود خشونت و آزار و اذیت را تجربه کرده اند. شکی نیست که نیاز دیگران به زنده ماندن، سالمندان را در معرض خشونت قرار می دهد. به همین دلیل باید برای جلوگیری از خشونت علیه سالمندان قوانین، مقررات و روش هایی اندیشید و برای حمایت از سالمندان تدابیری اندیشید. جرم انگاری خشونت علیه سالمندان می تواند نقش مهمی در پیشگیری از این پدیده داشته باشد.

اصل 29 قانون اساسی برخورداری از تأمین اجتماعی در دوران بازنشستگی و سالمندی را حقی فراگیر می داند. در این صورت می توان گفت که استقلال مالی سالمندان می تواند نقش مهمی در شرایط زندگی آنها داشته باشد، زیرا یکی از دلایل تحمل خشونت توسط سالمندان می تواند شرایط نامناسب مالی و اجبار برای امرار معاش باشد.

نتیجه گیری و پیشنهاد

خشونت خانگی چالشی جدی و دردسرساز پیش روی جوامع است و اهمیت آن را نمی توان انکار کرد. همه جوامع سعی می کنند به روش های مختلف آن را کنترل کنند. از جمله زمینه های موثر در کنترل این معضل، بخش حقوقی هر جامعه است.

پس از تشریح آمارها و تبیین چالش های خشونت خانگی به این نتیجه رسیدیم که با وجود تدوین لایحه منع خشونت علیه زنان، با توجه به گستردگی خشونت خانگی و تعمیم آن به کودکان، مردان، سالمندان و خانواده ها. معلولین نیاز مبرمی به قانون گذاری، تصویب، اجرای صحیح و پیگیری دارد. دائماً از جهات مختلف احساس می شود و هدف جلوگیری از ارتکاب این رفتار خشونت آمیز افراد جامعه بدون تدوین و اجرای قانون مناسب محقق نمی شود.

همچنین افزایش آگاهی آحاد جامعه در سطوح مختلف توسط نهادهای مسئول از جمله مدارس (از طریق آموزش و پرورش)، دانشگاه ها، رادیو و تلویزیون در مورد زشتی خشونت و آثار و پیامدهای آن بر قربانیان و حتی کودکان شاهد آن هستند. این خشونت در رابطه با زنان از نظر مالی می توان شرایطی را در نظر گرفت که یک زن در جامعه برای امرار معاش و داشتن سرپناه مطلقاً نیازی به مردان نداشته باشد و مجبور به تحمل هیچ گونه خشونتی نباشد. به منظور کسب درآمد

حالا این می تواند به صورت بررسی حقوق مناسب برای همه زنان یا ایجاد مشاغل مناسب و البته اصلاح قانون اجازه کار شوهران باشد. مورد دیگر می تواند ایجاد مراکزی برای پیگیری مستمر و منظم کودکان، سالمندان و معلولان باشد، همانطور که در حال حاضر برای درمان و ایمن سازی کودکان وجود دارد و حالات روحی او شرایط زندگی اوست. در مورد افراد مسن و معلول این روش با سهولت بیشتری قابل انجام است.

* فوق لیسانس حقوق جزا و جرم شناسی

Fletcher Hobbs

نینجا آبجو عمومی. محقق اینترنت. معتاد وب هیپستر پسند. خواننده مغرور. زیاد می افتد

تماس با ما