داستانی عجیب از زندگی زنی که در سیزده سالگی ازدواج کرد

این بانوی جانباز ماجرای زندگی خود را اینگونه بیان کرد: شوهرم به من مواد مخدر داد تا از زندگی اش گله نکنم. وقتی از من طلاق گرفت، پدرم گفت که من را بی خانمان در خیابان نگه نمی دارد.

به گزارش اعتماد، سودابه مدتی به اتهام فروش اموال مسروقه در بازداشت بود. او در یک باند پنج نفره گرفتار شد و اکنون به عنوان متهم ردیف پنجم محاکمه می شود. سوداپ از شرایط زندگی خود و دلیل تبدیل شدنش به جنایتکار می گوید.

آیا شما تاریخ دارید؟

من دو سابقه مصرف مواد مخدر دارم. من تاریخ دیگری ندارم

چگونه عضو باند سرقت شدید؟

من از طریق شخصی به نام تروب وارد این باند شدم. او با اعضای باند دوست بود و با آنها کار می کرد و من به این ترتیب وارد باندها شدم.

چگونه با تراب آشنا شدید؟

تو خیابون خاک دیدم و دوستش شدم. مدتی در خانه او زندگی کردم و بعد که وارد باند شدم با هم جفت شدیم.

چرا دوستی خیابانی را انتخاب کردید؟

13 ساله بودم که ازدواج کردم، در واقع به من شوهر دادند. پدرم فقیر بود و من را به اولین خواستگار ازدواج کرد. شوهرم معتاد بود و من از روز اول زندگی بدی داشتم. شوهرم مرا دوست نداشت و مرا کتک زد. او فقط می خواست که من نیازهایش را برآورده کنم. من دو بار باردار شدم و هر بار که باردار شدم یک دختر به دنیا آوردم. بالاخره شوهرم از من طلاق گرفت.

چگونه معتاد شدید؟

شوهرم به من مواد مخدر داد تا از زندگی او شکایت نکنم. وقتی از من طلاق گرفت، پدرم گفت که من را بی خانمان در خیابان نگه نمی دارد. سپس با تراب آشنا شدم و او برایم مواد اولیه خرید و بنابراین با تراب دوست صمیمی شدم و در یک خانه بودیم. سپس، اموال مسروقه ای را که تراپ و دوستانش برای پرداخت هزینه مواد آورده بودند، می فروشم.

چگونه اموال مسروقه را می فروشید؟

چون زن بودم زیاد به من مشکوک نشدند و اجناس را در خانه ما انبار کردند و بعد بردم و در جاهای مختلف فروختم و پول را به تراپ دادم، آنها هم به من سود دادند.

آیا از فرزندان خود اطلاعی دارید؟

من 10 سال است که از خانه دور بودم و از کسی خبری نداشتم و نمی دانم چه اتفاقی برای آنها افتاده است.

دوست ندارید با بچه هایتان صحبت کنید یا ببینید؟

چرا من آن را دوست ندارم؟ مادر نیستی؟ اما با این نگرش، آنها در مورد من چه فکر می کنند؟

هنوز معتاد هستی؟

نه زیاد! دارم شوخی می کنم

آیا می دانستید که مجازات سختی در انتظار شماست؟

شانس من آنقدر بد است که دیگر زندان و بیرون نیست. من کلا بدبختم

Elyse Blake

کاوشگر هیپستر پسند. گورو بیکن دوستانه. زامبی متعصب حرفه ای. نویسنده.

تماس با ما