در ونیز، یک قایق‌ران جوان راهی را برای خودش پیش می‌برد

ونیز، ایتالیا – ادواردو بنیامین از کودکی در مورد پارو زدن با یک گوندولا در آبراه های ونیز، زادگاهش، خیال پردازی می کرد. او خود را با یک پیراهن راه راه و کلاه حصیری، به دنبال پدر و عمویش در حرفه ای می دید که نماد ماندگار La Serenissima برای هزار سال بود.

بنجامین، 22 ساله، در یک روز روشن زمستانی در ونیز، که توسط موجی از ویروس کووید-19 که سراسر اروپا را در برگرفت، ویران شده بود، گفت: “همیشه رویای من این بوده که راننده گوندولا باشم.”

آقای بنجامین که در یک کافه روباز در نزدیکی ایستگاه اتوبوس آبی در سنت زکریا در کانال بزرگ نشسته بود، توضیح داد که چرا فانتزی های دوران کودکی اش غیرواقعی به نظر می رسید. او گفت: “در تجارت گوندولا، پسر کسی بودن بسیار مهم است.” اما من واقعاً فکر نمی‌کردم که ممکن باشد، زیرا دختران نمی‌توانند این کار را انجام دهند.»

آقای بنیامین، مردی لاغر اندام با نی موی مسی و پشتی، در بدو تولد زن بود. او گفت که در شانزده سال اول زندگی‌اش – همانطور که یقه کاپشن نخی‌اش را در برابر سرما می‌چرخاند – نیازی به زیر سوال بردن آن احساس نمی‌کند.

او گفت: “وقتی خیلی جوان بودم – مثلاً 6 یا 7 ساله – می خواستم مرد باشم اما بیشتر برای سرگرمی بود.” “مثلاً من قبلاً از لباس‌های پسرانه خوشم می‌آمد و این‌ها را می‌گفتم – “من می‌خواهم لباس پسرانه بپوشم” – آنها جدی نبودند. فکر می‌کردم دختر هستم بنابراین همه چیز را فراموش کردم. “

پنج سال پیش، در حالی که هنوز در دبیرستان بود و با دوست دخترش – کلودیا ناردلی، که اکنون 22 ساله و نامزدش است، قرار می گرفت – او چیزی را تجربه کرد که برخی در جامعه تراجنسیتی آن را لحظه “تخم مرغ” می نامند، یعنی ظاهر شدن. او شروع به تعجب کرد که آیا میگرن های ناتوان کننده و مشکلات سلامتی همراهش، به ویژه پس از کلاس های باشگاه – که مادرش را وادار می کرد او را از یک دکتر به پزشک دیگر ببرد – منشأ غیرعصبی دارد یا خیر.

او گفت: «فرض کنید همه چیز با سلامتی من شروع شد. او گفت: “من با خودم دست و پنجه نرم می کردم و احساس بدی داشتم، اما نمی دانستم که این یک اختلال گفتاری است: حتی نمی دانستم این کلمه وجود دارد. این کلودیا بود که ذهن من را باز کرد. شاید اتفاق دیگری در حال رخ دادن بود.” گفت. و بعد کم کم این اتفاق افتاد که فهمیدم مرد هستم.”

تجربه آقای بنیامین تا حدودی شبیه به تجربه بسیاری از افراد تراجنسیتی است که به دلایل اجتماعی، فرهنگی، حقوقی، روانی – یا همه این موارد در کنار هم – اغلب مجبور می شوند هنگام آشتی دادن تفاوت بین خود با چالش های زیادی روبرو شوند. جنسیت تعیین شده و اینکه آنها چه کسانی هستند. در مورد او یک مشکل اضافی وجود داشت. آقای بنیامین همیشه تصور می کرد که ورود به حرفه پدرش غیرممکن است.

نه اینکه تله کابین زن وجود نداشته باشد، هر چند 10 قرن است که اینطور بوده است. در سال 2010، جورجیا بوسکولو اولین زنی بود که به طور رسمی توسط Associazione Gondolieri di Venezia یا انجمن Venezia Gondolier به رسمیت شناخته شد. به گفته آندریا بالبی، رئیس انجمن گوندولا، اکنون از 433 کارگر گوندولا که مجوز کار در ونیز دارند، پنج نفر زن هستند.

بعلاوه، الکس هی، یک تراجنسیتی آلمانی الجزایری که یک سرویس تله کابین خصوصی را با حمایت یک هتل اداره می کند، وجود دارد. آقای هی گفت آقای هی قبل از اینکه در سال 2016 به مردان تبدیل شود، در آزمون مجوز شرکت کرد، اما آن را قبول نکرد.

آقای بلبی تاکید کرد که این آزمون برای همه آزاد است. او گفت: “کار ما برای همه است – مرد، زن، ترنسجندر، شاید جنسیت دیگری که ما حتی نمی دانیم.” با این حال، ورود به این حرفه ممتاز چندان ساده نیست.

نیکولو کاسارین، 37 ساله، به عنوان کاپیتان قایق در سیستم اتوبوس آبی شهر شناخته می شد که سرانجام در چهارمین تلاش خود در آزمون تله کابین گذرانده شد. آقای کاسارین: «من از ۱۹ سالگی شروع کردم و در ۳۴ سالگی مجوز گرفتماو گفت. اگر کسی در خانواده شما در محل کار نباشد، ورود بسیار سخت است، تقریبا غیرممکن است.

این آزمایش که سالانه انجام می‌شود، بسیار بیشتر از دانش مهارت برقراری تعادل و پارو زدن یک کشتی نامتقارن به طول 36 فوت در 177 کانال ونیز است.

آقای کاسارین گفت: “ساعت های زیادی از تاریخ هنر، تاریخ شهر، مسیریابی، جاده ها و زبان های خارجی علاوه بر گویش ایتالیایی و ونیزی برای یادگیری وجود دارد.” همچنین نگهداری قایق و مطالعه جزر و مد و بادهای متلاطم در امتداد دریای آدریاتیک وجود دارد.

این چیزها به راحتی برای آقای بنجامین به دست آمد، محصول جانبی تربیت او در مورد کشتی های آبی، دانش آسان یک بچه شهری از شش منطقه مجزای ونیز، و همچنین یک سری کنسرت های نیمه وقت دبیرستان که به عنوان راهنمای تور خدمت می کنند. اگرچه کادر نسبتا کوچک او می تواند مانعی برای او به عنوان یک قایقران در نظر گرفته شود، اما سخت ترین مانعی که او با شروع آموزش برای ورود به تجارت خانوادگی به عنوان اولین تله کابین به یاد ماندنی و دارای مجوز ونیزی با آن روبرو می شود، از برخی جهات، کمترین انتظار است.

از سال 2019، زمانی که درمان جایگزینی هورمون آغاز شد، ظاهر بیرونی ادواردو بنیامین به طور فزاینده ای با ایده آل های سنتی مردانه همسو شده است. از دسامبر سال گذشته، زمانی که او با موفقیت از بوروکراسی ایتالیا درخواست کرد که شناسنامه و سایر اسناد رسمی خود را برای نشان دادن جنسیت خود اصلاح کنند، او قانوناً مرد بوده است.

آقای بنیامین گفت: “بعدش این بود که به محض اینکه فهمیدم مرد هستم، متوجه شدم که همیشه تصور خاصی از مردانگی داشتم. فکر می‌کردم مرد بودن یک روش خاص است. حالا چیزی که من به آن فکر می کنم متفاوت است، چیزی که از خودم می پرسم این است که تمام زمان این است: “مرد چیست؟”

از جهات خاصی، تفنگ یک پس‌زمینه عالی برای سؤال اوست. شهر دخمه پرپیچ و خم، جدا شده، اسرارآمیز، غیرقابل بیان در جذابیتش، و در عین حال پر از کلمات کلیشه ای، نقشه های پیچیده ای کشیده شده است، اما همانطور که هر بازدیدکننده ای می داند، مسیریابی گیج کننده است. مردانگی نیز می تواند باشد.

قبل از اینکه ادواردو بنیامین را در دفتر گفتاردرمانگرش، الئونورا ماگنلی، در فلورانس در ژانویه ملاقات کنم، زیاد به تأثیر صداهای تولید شده هنگام عبور هوا از روی تارهای صوتی بر هویت من فکر نکردم. من خودم را مردی با جنسیت های مختلف می دانستم – یا به هر حال خودم.

هنگامی که آقای بنجامین برای اولین بار از طریق اینستاگرام با خانم مگنلی برای کسب اطلاعات در مورد برنامه ای برای کمک به خوانندگان تراجنسیتی تماس گرفت، او گفت که صدای او “بسیار متالیک بود و او را آزار می داد.” در آن زمان، در ادبیات بالینی کمی در مورد کلیشه های صدا و جنسیت وجود داشت. بسیاری از افراد در رشته او تصور می کردند که مصرف تستوسترون و کاهش تن صدا برای رفع ترس های یک مرد تراجنسیتی کافی است.

خانم مگنلی گفت: “اما زمین تنها عامل نیست.” آموزشی که ما انجام می دهیم با سایر انواع گفتار درمانی متفاوت است، زیرا پزشکان همیشه باید به خاطر داشته باشند که مراجعین تحت تاثیر هیچ بیماری قرار نمی گیرند. ما فقط به آنها کمک می کنیم هویت خود را تأیید کنند.”

برای آقای بنیامین، فرآیند ابراز وجود از طریق صداگذاری به همان اندازه حیاتی بود که برخی از اقدامات پزشکی برای تغییر ظاهر فیزیکی او انجام می شد. او گفت: «اگر می‌خواهید راننده گوندولا شوید، باید زیاد صحبت کنید.

در واقع، بار گوندولا (این روزها اغلب) بخش بزرگی از چیزی است که گردشگران با پرداخت 85 دلار برای نیم ساعت کایاک سواری در یک مسیر از پیش مشخص شده در یک وسیله نقلیه روکش مخملی انتظار دارند. آقای بنیامین گفت: «تغییر صدایم زندگی من را تغییر داد.

فقط این نیست که غریبه ها دیگر او را خانم صدا نمی کنند. (او گفت: «من فقط در پایان این سفر نمی‌خواهم صدای عمیق‌تری داشته باشم.) و همچنین رمبو، چی‌هواهوا که با نامزدش به اشتراک می‌گذارد، اکنون پس از سال‌ها بی‌اعتنایی آشکار به او، از دستورات او اطاعت می‌کند.

آقای بنیامین گفت: “به وضوح بیشتر از این است.” چیزی که من را به وجد می‌آورد، این احساس است که مردم مرا آن‌طور که من می‌بینم می‌بینند.»

در یک روز گرم و غیرمعمول ژانویه در فلورانس، من آقای بنیامین را در ملاقات با دکتر جولیا لو روسو، جراح پلاستیک متخصص جراحی آندرولوژی قفسه سینه یا به اصطلاح جراحی برتر برای مردان ترنسجندر همراهی کردم. ویدئویی که دکتر لو روسو روی آی‌پد گذاشته است، گستردگی یافته‌ها را نشان می‌دهد. دکتر لو روسو می گوید: «نکته فقط برداشتن سینه ها و کوچک کردن تنه زنانه نیست. “شما باید یک تنه مردانه درست کنید.”

وقتی از دکتر لو روسو خواسته شد تفاوت را توضیح دهد، در عوض در مورد درمانگر خود صحبت کرد. او گفت: «روان‌پزشکم از من پرسید که چرا این جراحی‌ها را انجام دادم. “چرا من؟ من LGBTQ نیستم اما شدیداً مخالف سازگاری هستم. من سه فرزند از سه مرد مختلف دارم.”

همینطور که صحبت می کردیم، آقای بنیامین با درآوردن ژاکت، تی شرت و تی شرت و باز کردن نوار حرکت شناسی که برای بستن سینه اش استفاده می کرد، آماده معاینه او شد.

دکتر لو روسو ادامه داد: دولت انجام این جراحی را برای مردم آسان نمی کند. “شما باید یک سال برای مدارک صبر کنید، و به همین دلیل، برنامه ریزی من سخت است. من فقط یک عمل در ماه انجام می دهم، اگرچه با ادواردو، یک سال پیش او را در لیست قرار دادم زیرا مشخص بود که من که کار درستی بود.»

در نهایت، او افزود، زمانی که یک گوشی هوشمند را برای گرفتن عکس “قبل از” بیمارش به دست گرفت، “مردم باید با خودشان صادق باشند.”

برای سارا میون، مادر 51 ساله بنجامین، ادواردو اکنون پسر شاگرد گوندولا او است، مردی که با همسر آینده ازدواج کرده و قصد دارد پس از ازدواج خانواده تشکیل دهد. اگر او برای مدت طولانی تمایلی به پذیرش انتقال پسرش نداشت، دیگر چنین تردیدی نداشت. او گفت: “به عنوان یک مادر، تصمیم گرفتم که آیا او را از دست می دهم یا سعی می کنم او را درک کنم؟” “

خانم مایون یک پرستار مراقبت از کلیه در بیمارستانی در ونیز است و بنابراین تا حدودی ناراحت کننده است که لحظه ای که او ادواردو را به عنوان پسرش پذیرفت، زمانی رخ داد که یکی از اولین تزریقات تستوسترون به او داده شد. او گفت: “آن موقع به او گفتم، “من تو را دو بار به دنیا آوردم – بار اول در بیمارستان و اکنون دوباره”.

من و خانم میلون در نزدیکی یکی از پل های متعدد ونیز زیر نور خورشید نشسته بودیم (نظرات متفاوت است، اما اتفاق نظر کلی این است که حدود 450 پل وجود دارد). شایعات به صورت گروهی در این نزدیکی، منتظر گردشگرانی بودند که – به طور منحصر به فرد در تاریخ ونیز مدرن – در هیچ کجا یافت نمی شدند.

خانم میون و پدر بنجامین، پائولو، زمانی که دو فرزندشان کوچک بودند از هم جدا شدند. رابطه آنها از آن زمان تا کنون دوستانه باقی مانده است، اگر از راه دور باشد – یا جدا از هم، همانطور که هر کسی در ونیز امیدوار است در شهری باشد که جمعیت بومی آن به اندازه ای کوچک است که خود را در خطر ببینند.

تله کابین پائولو بنیامین در اسکله بزرگی در امتداد کانال بزرگ، درست بیرون دروازه های آبی هتل مجلل دانیلی حرکت می کند. خانم میون گفت که دانستن اینکه وقتی زمان پیوستن ادواردو به کسب و کار خانوادگی فرا می رسد، او می تواند روی پدرش به عنوان نایب السلطنه حساب باز کند.

همه چیز همیشه اینطور نبود، همانطور که ادواردو بنجامین یک بار در کالسکه ای که آقای کاسارین رانندگی می کرد توضیح داد. در حالی که آقای کاسارین ما را از طریق یک سری کانال‌های باریک یا rii هدایت می‌کرد، گفت: «پدرم برای مدت طولانی سعی کرد واقعیت را کنار بزند. آقای بنیامین با اشاره به “او” و “او” مورد علاقه خود گفت: “او نمی خواست از ضمایر استفاده کند.” اما پس از آن، آخرین باری که صحبت کردیم، پدرم گفت که وقتی زمان جراحی قسمت بالایی من است با او تماس بگیرم و او مرا به بیمارستان ببرد.

ونیز در آن روز، مانند زمان‌های مختلف از زمان شروع همه‌گیری، به طرز وحشتناکی ساکت بود، و این باید در زمان طاعون بزرگ نیز صادق باشد که تاریخ آن را به عنوان یک ابرقدرت جهانی برای همیشه تغییر داد. سطح بطری سبز دریاچه نسبتاً آرام باقی ماند زیرا امواج با سیلی های آرام به سازه براق تله کابین برخورد کردند.

ناگهان، شورون‌های هواپیماهای نیروی هوایی ایتالیا در سراسر افق به سمت شهر پرواز کردند و بر فراز میدان سان مارکو و کاخ دوج ستون‌های سه رنگ را پشت سر گذاشتند. آکروباتیک های هوایی مرموز در بیست دقیقه بعد ادامه یافت، زیرا جت ها به داخل و خارج می شدند و صداهای توربین های آنها شنیدن آن را سخت می کرد.

سپس، همانطور که ناگهان ظاهر شد، هواپیما به سمت بالا برگشت و در اتر ناپدید شد. در آن زمان بود که آقای بنیامین متوجه شد که چگونه به نظر می رسد که کشش شیب دار پل، سطح آب را مختل کرده و با تکیه گاه های آهنی کشتی ها در لنگر برخورد کرده است.

او گفت: «گودولا اساساً در پایین صاف است. دانستن در مورد آنها بسیار جالب است که تکان دادن قایق باعث ناراحتی کمی می شود.

Fletcher Hobbs

نینجا آبجو عمومی. محقق اینترنت. معتاد وب هیپستر پسند. خواننده مغرور. زیاد می افتد

تماس با ما