اولین شرط ایجاد یک رابطه عاطفی پایدار و زیبا، اعتماد متقابل بین دو طرف است، اما زمانی که احساس بی اعتمادی بین آنها رخنه می کند، شکاف عمیقی در روابط آنها ایجاد می شود و طعم شیرین خوشبختی را در کنار هم نچشند. .
به گزارش ایرنا، یکی از مواردی که در زمینه تله رابطه عاشقانه مطرح می شود این است که دلایل عدم اعتماد به همسرتان چیست؟ در این گزارش راهکارهای عملی برای رفع بی اعتمادی و بدگمانی نسبت به همسر یا شریک زندگی ارائه شده است.
زندگی با شکاکان
ممکن است زندگی با یک فرد مشکوک و بی اعتماد و داشتن رابطه عاطفی خوب با آن فرد دشوار باشد.
زیرا در این صورت برای اینکه بی اعتمادی به همسرتان افزایش نیابد مجبور می شوید به فردی مراقب بدون شوخ طبعی تبدیل شوید و در واقع نمی توانید خود واقعی خود باشید.
شاید شما با موقعیتی روبرو شده اید که هر کاری انجام داده اید تا رابطه صمیمانه تری با فرد غیرقابل اعتمادی که شریک زندگی شماست برقرار کنید. اما او آن را حمله تلقی کرد و در نتیجه یا از شما فاصله گرفت یا با عصبانیت و پرخاشگری شما را از خود دور کرد.
افراد غیر قابل اعتماد ممکن است دائما منتظر خیانت شریک عاطفی خود باشند. بنابراین اگر با فرد غیرقابل اعتمادی در ارتباط هستید، این احتمال وجود دارد که مستقیم و غیرمستقیم شما را متهم به خیانت از او کرده باشد.
نشانه های بی اعتمادی
علاوه بر موارد فوق، فردی که به شریک عاشقانه خود اعتماد ندارد معمولا:
او همیشه به اتفاقات بد فکر می کند، از جمله خیانت همسرش یا همسرش.
او تلفن همراه شریک عاشقانه اش را چک می کند یا تمایل دارد این کار را انجام دهد.
او مدام در مورد همه چیز از طرف مقابل سوال می پرسد. مثلا: با کدام دوست برای شام بیرون رفتی؟ در زمان خاصی جای کارت بودید یا نه؟
او بی دلیل حسادت می کند.
چرا نمیتونم بهش اعتماد کنم؟!
به طور کلی، احساس بی اعتمادی زمانی به وجود می آید که فرد در مورد ثبات وضعیت زندگی خود احساس خطر کند.
دلایل عدم اعتماد به همسر یا شریک زندگی عبارتند از:
ریشه در کودکی فرد دارد
احساس شک، اضطراب و بی اعتمادی گاهی اوقات می تواند در دوران کودکی شما ریشه دوانده باشد. رفتاری که در دوران کودکی با شما می شود، شما را تا بزرگسالی همراه می کند. به عنوان مثال، اگر در کودکی مورد بی توجهی قرار گرفته اید، اکنون می ترسید که در بزرگسالی مورد غفلت قرار بگیرید.
عدم اعتماد به نفس
یکی از عوامل اصلی تردید و بی اعتمادی افراد نسبت به همسر یا شریک زندگی خود، عدم عزت نفس و احساس حقارت است. زیرا عدم اعتماد به نفس و عزت نفس باعث می شود که انسان احساس کند ارزش کمتری نسبت به همسر یا شریک عاطفی خود دارد و در مرکز توجه او نیست; بنابراین به ثبات موقعیت خود در آن رابطه شک می کند و اعتماد خود را به همسر یا شریک زندگی خود از دست می دهد.
مشکلات روابط گذشته
اتفاقات تلخ یک رابطه بد در گذشته می تواند برای مدت طولانی رد خود را به جا بگذارد و احساس بی اعتمادی و ترس حتی پس از پایان رابطه در شما باقی خواهد ماند. دیدن خیانت اعتماد به کسی را در روابط جدید دشوار می کند.
کاشتن ترس های غیر منطقی
اغلب افراد در رابطه عاطفی خود احساس بی اعتمادی دائمی دارند به همین دلیل، ترس های بی مورد و افکار بی اساس را در ذهن خود کاشته اند. به عنوان مثال، وقتی همسرتان برای یک سفر کاری خارج از شهر است، ترس و نگرانی مبنی بر اینکه ممکن است مخفیانه با کسی رابطه داشته باشد را رها نمی کنید. یا وقتی شریک عاشقانهتان به تماسهایتان پاسخ نمیدهد، تصور میکنید که او با معشوق جدیدش است و هنگام رانندگی یا در یک جلسه کاری، شما را نادیده میگیرد.
میل به همه چیز به طور کامل و عالی
شما می خواهید رابطه تان کامل و کامل باشد و هر چیز غیرعادی شما را نگران می کند. به همین دلیل است که وقتی رابطه شما آنطور که می خواهید نیست، باعث می شود احساس ناامنی و بی اعتمادی کنید. بنابراین، می بینید که ناامنی های شما لزوماً ریشه در رفتار همسرتان ندارد، بلکه بیشتر به عمق احساسات شما بستگی دارد.
شما یا شریک عاشقانه تان (همسر) به بی صداقتی دیگری اعتقاد دارید. شما یا شریک عاشقانه تان در روابط قبلی خود خیانت کرده اید. از آنجایی که از تاریخ خود می دانید که خیانت کار سختی نیست، فرض می کنید که شریک عاشقانه شما نیز ممکن است به شما وفادار نباشد. همسر سابق یا شریک عاشقانه شما به اعتماد شما خیانت کرده است. وقتی به حریم خصوصی همسر یا شریک زندگی خود نفوذ می کنید (حریم خصوصی هرکسی متفاوت است، اما تلفن همراه معمولا حریم خصوصی همه است)، او مضطرب یا ناامن می شود.
شما نمی دانید که شریک عاشقانه تان چه می کند وقتی کنار شما نیست. شریک عاطفی شما بسیار محتاط و مرموز است و این پنهان کاری باعث مشکوک شدن و بی اعتمادی شما شده است. از دوستی شریک عاشقانه خود با افرادی که نمی شناسید احساس خطر می کنید. شریک عاشقانه شما به اندازه شما درباره زندگی مشترک شما صحبت نمی کند.
توصیه های درمانی برای بی اعتمادی
اگرچه زندگی با یک فرد غیرقابل اعتماد ممکن است دشوار به نظر برسد، اما اگر شریک غیر قابل اعتمادی دارید، نکات زیر می تواند به شما کمک کند تا رابطه استرس زا کمتری با شریک عاطفی خود داشته باشید و بر بی اعتمادی آنها غلبه کنید:
توصیه شماره 1
اگر عدم اعتماد به نفس او تحت تاثیر دوران کودکی قرار گرفت، انتظار نداشته باشید که این موضوع به سرعت حل شود. برقراری رابطه با چنین فردی و جلب اعتماد آنها نیازمند کار دقیق و صبر زیاد است.
توصیه شماره 2
لجبازی ممکن است راهی برای تخلیه احساسات منفی نسبت به یک شریک عاشقانه غیرقابل اعتماد باشد، اما تحقیقات نشان داده است که لجبازی و اصرار بر تکرار رفتار نمی تواند چنین مشکلی را حل کند. رفتار انتقام جویانه شما، شریک یا همسرتان را به این نتیجه می رساند که نمی توانند به اندازه دیگران به شما اعتماد کنند. بنابراین از چنین واکنش هایی خودداری کنید.
توصیه 3
افرادی که در گذشته با همسر یا شریک زندگی شما بدرفتاری کرده اند، احتمالاً او را مستحق این بدرفتاری و بی اعتمادی می دانند. نتیجه گیری اینکه رفتار نادرست قبلی به دلیل بد بودن اتفاق نیفتاده است. می تواند به او کمک کند اعتماد به نفس بیشتری کسب کند. بنابراین سعی کنید رفتار خود را به او یادآوری کنید که او به اندازه کافی خوب و قابل اعتماد است تا فردی مفید و موثر باشد.
توصیه 4
از دید او به حوادث نگاه کنید و مشکوک عمل نکنید.
توصیه 5
اگر بی اعتمادی و رفتار نادرست از طرف شریک یا همسرتان شدید باشد، او را بیمار می دانند. در این صورت باید از یک مشاور یا روان درمانگر کمک بگیرید. کمک گرفتن از یک مشاور با تجربه و آگاه به شما کمک می کند تا راه حل های گام به گام را برای بازیابی اعتماد به نفس از دست رفته پیدا کنید و راه خوشبختی را برای خود و شریک عاشقانه خود هموار کنید.
توصیه شماره 6
در مورد زندگی روزمره خود صحبت کنید، آشکارا و بدون پنهان کاری صحبت کنید.
توصیه شماره 7
اسرار خود را به اشتراک بگذارید
توصیه شماره 8
عشق و احساسات خود را ابراز کنید.
توصیه شماره 9
همسرتان را به دوستانتان معرفی کنید.
اگر وارد هر رابطه ای شوید به شما خیانت می شود و در بسیاری از موارد بی اعتمادی به شریک عاطفی ممکن است کاملاً بی اساس نباشد و یا به دلایلی که ذکر شد و راه حل های آنها تا حد امکان ارائه شده و تکمیل شود. در مقاله بعدی
اما اگر شک شما به یقین تبدیل شود و متوجه شوید که به شما خیانت شده است چه؟ اگر این مشکل یک یا دو بار تکرار شود، می توان آن را تصادفی نامید، اما اگر هر رابطه ای تقریباً به همین شکل تمام شود و روابط عاشقانه شما تبدیل به یک سناریوی تکراری شود، فقط بازیگران تغییر می کنند، اما پایان همیشه یکسان است. تلخ، جایی برای کمی بیشتر وجود دارد!
ممکن است در دام روابط عاشقانه بیفتید! تا زمانی که اساساً این مشکل را حل نکنید، حتی اگر با فردی در مریخ وارد یک رابطه عاشقانه شوید، همان اتفاقات ممکن است دوباره رخ دهد!
نحوه برخورد با یک فرد غیرقابل اعتماد
شاید یکی از اولین راههای شروع درمان تشویق آنها به نوشتن، موسیقی، طراحی یا هر هنر دیگری باشد که در ابتدا نیازی به تماس مستقیم با دیگران ندارد.
به این ترتیب بیمار می تواند احساسات، ترس ها، اضطراب ها و پیچیدگی های خود را بدون آسیب رساندن به کسی بیان کند. از سوی دیگر، این نوع روان درمانی فردی معمولا تنها روشی است که این نوع بیماران می توانند تحمل کنند. هنر می تواند احساسات بیمار را برانگیزد و به تدریج در او شور و نشاط ایجاد کند.
مرحله دوم این است که اعضای خانواده بیمار را از مشکل او مطلع کنید که باعث می شود آنها نسبت به آن تحمل بیشتری داشته باشند. از دیگران نمی توان انتظار داشت که رفتار او را بدون آگاهی کامل از وضعیت چنین بیماری تحمل کنند، اما اگر اعضای خانواده به درستی توجیه شوند، از بیماری و عواقب آن آگاه می شوند و معتقدند که بی اعتمادی به دیگران نیز عامل آن است. نوعی بیماری قطعا می توانند بهتر به او کمک کنند.
بعد از اینکه بیمار به تدریج رابطه صحیح با خود و دنیای اطرافش را درک کرد و به مرحله ای رسید که کم و بیش قابل تحمل باشد، می توان با حوصله و به تدریج شروع به آموزش مهارت های اجتماعی مانند ارتباط سالم با دیگران کرد.