کارآفرین بومی سلستینا اوپالوس یک شرکت تور را در سایت میراث جهانی یونسکو در Quebrada de Humahuaca در استان جوجوی، شمال آرژانتین اداره می کند، جایی که او فرهنگ و دانش جامعه خود را در مورد گیاهان دارویی به اشتراک می گذارد.
“من پسر پاچاماما، مادر زمین هستم. زمین برای ما همه چیز است. زندگی است. ما نمی توانیم خودمان را بدون آن تصور کنیم. جامعه من به 14000 سال پیش برمی گردد. من از طرف 60 خانواده، یک جنگ 20 ساله را رهبری کرده ام. حق زمین، آموزش و آزادی.
ما قبلاً تحت یک سیستم اجاره ای زندگی می کردیم که در آن صاحبخانه ای داشتیم که فضاهایی را برای ما در نظر گرفته بود تا در آن اشغال و زندگی کنیم، چه برای کشت محصولات کشاورزی و چه برای پرورش دام. این زندگی عمدتاً بر اساس گفته های استاد، فضایی که باید اشغال می کردید، و آنچه می دیدم که والدینم در پایان هر سال باید پرداخت کنند، اداره می شد. این لحظات بسیار قدرتمند برای نوجوان بود.
از طریق روند بازپس گیری سرزمین هایمان، من بیشتر به این فکر کردم که چگونه تاریخ خود و مردمم را بشناسم. من همیشه ننگ و ننگی را که به ما مردم بومی وارد می شود، دیده ام و در رسانه ها می بینم. می خواستم طرف دیگر ماجرا را نشان دهم و اعلام کنم. این به من انگیزه داد اما فکر می کردم: “چگونه این کار را انجام دهم، چگونه آن را نشان دهم؟”
“ما پاسداران فرهنگ خود هستیم”
در سال 2003، دره کوهستانی ما، Quebrada de Humahuaca، به عنوان میراث جهانی یونسکو اعلام شد. این یک نقطه عطف در تاریخ مردم ما بود. من افراد زیادی را دیدم که درباره کوه ها، فرهنگ و غذای ما صحبت می کردند. و من با خود گفتم: “اما این ما هستیم: ما می دانیم چگونه این کار را انجام دهیم، ما نگهبان فرهنگ خود هستیم.”
فرهنگ برای ما بخشی از زندگی روزمره ماست، دانش و مهارت هایی است که از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود. ما آن را از لحظه تولد یاد می گیریم. در گیاهان دارویی ما، در غذای ما و در محصولات ما یافت می شود.
بنابراین فکر کردم: “چرا جرات نمی کنم آنچه را که می دانم و آموخته ام انجام دهم؟” اینگونه بود که تجارت گردشگری من متولد شد، چایخانه ای به نام Casa de Celestina.
به اشتراک گذاری دانش نیاکان
وقتی گردشگران به Casa de Celestina می آیند از آنها استقبال می کنم و آنها را با استفاده از گیاهان دارویی مانند یربا مات آشنا می کنم که صبح و بعدازظهر می نوشیم تا به خودمان انرژی بدهیم. من در مورد اینکه چه گیاهی را هنگام بیماری می خوریم، چه زمانی آن را برداشت کنیم، چگونه آن را خشک کنیم و چگونه آن را حفظ کنیم، صحبت می کنم.
من در مورد رژیم غذایی خود صحبت می کنم. ما اینجا ذرت های مختلفی داریم و خودمان آرد درست می کنیم، بنابراین آرد برای سوپ، آرد تامالس، آرد برای تهیه کلوچه، آرد برای تهیه اسموتی، نوشیدنی و آرد برای شیرینی ها داریم.
همه این دانش وجود دارد زیرا از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود. مادران و مادربزرگهای ما، برای من، گنجینه واقعی تنوع زیستی هستند. اجداد ما همان کتابخانه های زنده در جوامع ما هستند. بدون آنها و بدون آن دانش، امروز نمی توانستم صحبت کنم.
من با مشاهده، تماشا و به اشتراک گذاری یاد گرفتم. شما باید به زمین کمک کنید، چوب را روشن کنید، کوره را روشن کنید، و هدایا را بسازید. شما باید هنگام غروب آفتاب آنجا باشید، زمانی که بزها از قبل به انبار برگشته اند و پدربزرگ ها و مادربزرگ ها نشسته اند.
گردشگران با من غذا درست می کنند. این می تواند پودینگ ذرت با آجیل و چیپس شکلات باشد. یا می توانند یک غذای خوشمزه، کروکت کینوآ پر از پنیر بز، سیب زمینی سرخ کرده، رزماری و گیاهان درست کنند. یا می توانیم کاسرول لاما هم درست کنیم.
سپس از شهر من و کلیسایمان که قدمت آن به سال 1789 بازمیگردد، بازدید میکنیم. از مسیر گیاهی دیدن میکنیم، جایی که آنها درباره گیاهان دارویی دیگری مانند مونا-مونا که برای کبودیها و دردهای عضلانی استفاده میشود، آشنا میشوند.
آنها در مورد داستان های ما، مراسم ما، مانند ارسال ارواح یا داستان چگونگی بازپس گیری زمین هایمان، یاد می گیرند. من به اشتراک می گذارم که روز من چگونه است و چه کار می کنم. بعد با هم می رویم پایین و چای می خوریم و دسری که درست کرده اند می خوریم.
انرژی آنها را با گیاهانی که از جاده آورده ایم دوباره پر می کنم. آنها با احساس شادابی ترک می کنند، با دیدگاهی متفاوت از ما می روند. آنها یک فرهنگ زنده، جوهر فرهنگ را تجربه می کنند.
این چیزی است که در مورد گردشگری دوست دارم، در مورد کسانی که به دیدن ما می آیند. می بینید که چگونه این رابطه فرهنگ فراتر از به اشتراک گذاشتن یک تجربه است. این در مورد نگاه کردن به یکدیگر به گونه ای متفاوت است، به عنوان یک انسان به یکدیگر نگاه می کنند.
من به آرزویم میرسم
اپیدمی به شدت به تجارت من ضربه زد. رزروهایی که لغو کرده اید. پس انداز کوچکی را برای تغذیه خانواده کنار می گذارم. احساس ناتوانی کردم دولت گفت یارانه هایی برای کارآفرینان وجود دارد، اما من واجد شرایط آن نبودم و مجبور شدم به پرداخت مالیات ادامه دهم. بسیاری از کارآفرینان کسب و کارهای کوچک دوران بسیار سختی را پشت سر گذاشته اند. خیلی سخت بود.
من برای شرکت در یک دوره مجازی برای شروع و بهبود کسب و کار شما (SIYB) که توسط سازمان بین المللی کار (ILO) برگزار می شود، دعوت شدم که قرار بود بین اکتبر و نوامبر 2021 برگزار شود. من بسیار علاقه مند به بهبود کارآفرینی و توسعه بودم. طرح کسب و کار یکی از دلایلی بود که من نتوانستم وام و یارانه دریافت کنم. بنابراین، من بلافاصله گفتم بله.
دوره ILO ابزارهایی برای گسترش کارم در اختیار من قرار داد. من هنوز از آنها استفاده می کنم. این شامل نحوه ایجاد یک طرح تجاری، برآورد هزینه ها، تهیه بودجه و موجودی و مدیریت رسانه های اجتماعی بود. برخی از افراد در این دوره قبلاً کسب و کار خود را راه اندازی کرده اند، برخی دیگر در شرف شروع هستند. این فرصتی بود تا تجربیات خود را به اشتراک بگذاریم. چیزی که بیشتر از همه دوست داشتم بروشورهای دوره بود. بسیار بسیار مفید و بسیار خوب است.
کار من به طور پیوسته در حال بهبود است. من به آرزویم میرسم
هنوز سخنرانیای را که مدتها پیش برای رئیسجمهور وقت آرژانتین، نستور کرشنر انجام دادم، به خاطر دارم. من به او گفتم: “ما، مردم بومی، یک فرصت، فرصتی برای توسعه، فرصتی برای بهبود کیفیت زندگی خود می خواهیم.”
برای جامعه من مهم است که ببیند این امکان وجود دارد، که ما زنان می توانیم با ابزارهایی که در اختیار داریم کارهایمان را انجام دهیم. لازم نیست منتظر بمانیم تا همه چیز را داشته باشیم، اما میتوانیم با آنچه اکنون داریم شروع کنیم.”