من در شرایط فعلی در این موقعیت غیر قابل رشک هستم. من کارمند دولت بوده و سمت معاونت (امنیت داخلی) را در وزارت کشور داشتم که در رسیدگی به امور از جمله نظم و قانون در کشور ضروری است و بعداً به عنوان معاون اراضی و عمران خدمت کردم. در بازنشستگی داوطلبانه من، به عنوان وکیل در کانون وکلای شورای دهلی به من بپیوندید. اتفاقا این سه نهاد در کل این ماجرا دخیل هستند.
اول، در طی یک دوره زمانی، دادگاه های تس هازار که با کمبود شدید فضا پر شده بودند، به خوبی شناخته شدند. پلیس دهلی به طور غیررسمی از فضای بزرگی که به اتاق توقیف باز می شد برای تخلیه و جمع آوری زندانیانی که در روز جلسه دادگاه به دادگاه آورده شده بودند استفاده می کرد. از این رو، گفتن اینکه این قطعه زمین متعلق به پلیس دهلی است ممکن است درست نباشد مگر اینکه پلیس دهلی بتواند هر گونه زمینی را از PWD در دهلی تهیه کند.
علاوه بر این، پلیس دهلی دارای سابقه ادعای غیرقانونی زمین و ایجاد سازههای غیرمجاز در زمینهایی است که به آنها پیشنهاد میشود برای انجام وظایف خود استفاده کنند، بدون مجازات. هر کسی می تواند این را با یک ایستگاه پلیس غیرقانونی که در یک گذرگاه برجسته در Dwarka یا در هر یک از بازارهای اصلی دهلی قرار دارد تأیید کند.
سازه ها ابتدا در کابین های پورتا ظاهر می شوند و بعداً به سازه های دائمی تبدیل می شوند. حتی در گذرگاه مقدس Rajpath/Ravi Marg، در حاشیه راه آهن Bhawan، یک ایستگاه پلیس ظاهر شد. از این رو، این نوع زمین خواری و غصب توسط پلیس دهلی یک الگوی بسیار قابل توجه است.
من در مسئولیت خود به عنوان افسر زمین و عمران در وزارت کشور مجبور به تطبیق چنین مواردی شدم. علاوه بر این، اگر کسی حدود دو دهه پیش در آرشیو روزنامه ها مشکل داشت، ممکن است با گزارش هایی مواجه شود که پلیس زمین خود را به یک فرد عادی واگذار کرده است. از این رو، به این ترتیب، فرض کل پلیس دهلی قویتر میشد اگر آنها بتوانند از هر مرجعی که این زمین را به آنها برای پارک ماشین زندانشان اختصاص میدهد، نامهای را ارائه کنند.
علاوه بر این، وکلا به عنوان عضوی از این حرفه، با وضعیت دشوار رفت و آمد بین یک دادگاه و دادگاه دیگر در یک روز کاری روبرو هستند. با توجه به فواصل بین دادگاه عالی و دادگاه های منطقه ای مختلف دوارکا، روهینی، پاتیالا هاوس، کارکاردوما و تس هزاری، و همچنین ترافیک دهلی، وکلایی که از دادگاهی به دادگاه دیگر حرکت می کنند همیشه تحت فشار هستند.
به خاطر داشته باشید که این منطقه پر ترافیک در ساعات کاری است، بنابراین جستجو در ترافیک یک چالش است. من متوجه شدم که وکیلی که مرکز این قسمت بود از دادگاه کارکردوما به تس هزاری رفت و آمد می کرد تا این مهلت جلسه 2 بعدازظهر را رعایت کند و از ماشینش پیاده شد و قبل از اینکه دستور بدهد، پلیس با وکیل درگیر شد.
او با این واقعیت که افسران پلیس او را و همچنین در دادگاه می بردند و قبل از هل دادن او به زندان مجاور او را به خشونت می کشیدند، به چالش کشیده شد. بر اساس رونوشت همکاران نزدیکم که در صحنه حضور داشتند، سایر وکلای دادگستری خواستار آزادی او شدند. این درگیری شروع شد که منجر به وقوع بسیاری از حوادث ناخوشایند شد.
به جای خنثی کردن اوضاع، DCP اضافی دستور اخراج اخطار داد و وکیل و یکی از برادران را مجروح کرد. این منجر به واکنشهای عجولانهتر و تشدید پاسخها شد و بدخواهان نیز وارد میدان شدند. تحقیقات قضایی مطمئناً حقایق را آشکار می کند. اما چندین قاضی بودند که پس از اطلاع از این اغتشاش، جلسات رسیدگی را متوقف کردند و از پلیس درخواست کردند تا از اتهامات وکلا جلوگیری کند. قاضی دارمش شارما درخواستهای شدیدی ارائه کرد. همه آنها به خوبی از قضاتی که حضور داشتند و سعی در خنثی کردن اوضاع داشتند، آگاهند.
این به نوعی روایت شاهد عینی از یک مقام قضایی شد که سعی در خنثی کردن اوضاع داشت و از خواسته های او سرپیچی کرد که منجر به صدور حکم دیوان عالی کشور شد. پس اینکه می گویند حکم دیوان عالی کشور جناحی بوده درست نیست. اگر افسران ارشد پلیس به درخواست تجدیدنظر قضات پاسخ میدادند و سپس طرف ماجرا را به دیوان عالی کشور میآوردند، دیوان عالی کشور مطمئناً همین را در نظر میگرفت.
با این حال، دادگاه عالی محترم همچنان نسبت به رای خود آنقدر نرم بود که تیراندازی با مجروح شدن دو وکیل و همچنین ماجرای فرار از زندان که پلیس باید در دادگاه عالی مطرح می کرد تأیید شد. همچنین نمی دانم، آیا پلیس دهلی قبلاً قبل از تحقیقات مقدماتی قاضی پینکی که در 3.11.2019 انجام شده بود، تسلیم شده بود یا خیر.
از این رو می توان به وضوح نتیجه گرفت که آنچه در تاریخ 2.11.2019 اتفاق افتاد تاسف بار بود و می شد بهتر با آن برخورد کرد. افرادی که دعوا با وکیل را بر سر تخلف پارکینگ آغاز کردند، به جای اینکه وارد بحث شوند، باید با کبیره تماس می گرفتند تا موضوع را حل کنند. علاوه بر این، DCP اضافی که گفته می شود دستور شلیک را صادر کرده است باید پاسخگو باشد.
علاوه بر این، در تس هزاری تهدید وکلای جعلی وجود دارد و اغلب حملات انجام می شود، اما برخی از آنها دوباره ظاهر می شوند. پلیس ها فقط با ارجاع پرونده های وثیقه با سهمی از هزینه به آنها کمک می کنند که برگردند و دوباره تأسیس شوند. این وکلای جعلی با توجه به تجربه خود می توانند برای موکلان خود برای وثیقه درخواست کنند که با مخالفت گسترده همان افسران پلیس مواجه می شود. این اتحاد نامقدس وجود دارد و قابل تأیید است.
اما مهمتر از همه، باید در همین جا متوقف می شد. ولی آن اتفاق نیفتاد. پستهای رسانههای اجتماعی ویدیوهایی از ضرب و شتم یک افسر پلیس توسط یک وکیل در روز دوشنبه را گزارش کردند. ضارب با شلوار مشکی و پیراهن سفید بود. اما متجاوز را دقیق تر بررسی کنید. او شلوارش را زیر کمر می پوشد انگار که در مرکز خرید قدم می زند یا به دیسکو می رود. اجازه دهید به شما اطمینان دهم که هیچ وکیلی حتی در خارج از دادگاه اینگونه لباس نمی پوشد. بنابراین باید بررسی شود که آیا اصلاً وکیل است یا خیر. از نحوه پوشیدن لباس هایش بسیار بی عذر به نظر می رسد.
علاوه بر این، و من ممکن است اشتباه کنم، به نظر نمی رسید که افسران پلیس دردی یا ناراحتی را احساس کنند که بر روی فرد مورد حمله منعکس شود. او بسیار آرام به نظر می رسید. پس از پرتاب کلاه ایمنی به سمت او، هیچ کس برای انتخاب کلاه ایمنی تلاش نکرد. از این رو، این شواهد قطعا باید بررسی شود تا ببینیم آیا ضارب اصلاً وکیل بوده و همچنین توانسته پلیس دهلی را به عنوان قربانی نشان دهد.
این را باید در شرایطی دید که به نظر می رسد پلیس امروز در حال اعتراض هستند. ما به خوبی می دانیم که ماده 33 قانون اساسی هند به صراحت حق تشکل، حق اعتصاب و غیره را برای پرسنل پلیس و سایر افرادی که در وظایف نظم و قانون فعالیت می کنند ممنوع می کند.
علاوه بر این، در عمل، زنجیره فرماندهی به گونه ای است که هیچ پلیس یا پرسنل امنیتی جرأت نافرمانی از سالمندان را ندارد و این تمایل به نافرمانی نیز برای سرکوب امیال/نیازهای آنها نشان داده شده است که در یک مطالعه به این نتیجه رسیدند که این دلیل قتل است. خواهر و برادر در پرسنل امنیتی که در وظایف استرس زا مستقر شده اند. ضرب المثل پلیسی شبیه جمله ای است که از شعر آل تنیسون به نام “در مسئولیت تیپ نور” آمده است، که می گوید: “نه به دلیل منطق عقل، نه برای پرسیدن چرا، بلکه برای انجام دادن و مردن”. همچنین در پلیس و نیروهای امنیتی پروتکل است که خانواده نیز به محض صدور دستور باید در مراسم پلیس شرکت کنند. آیا دستور غیر رسمی برای اجرای این نمایش به کارکنان و خانواده هایشان داده شده است؟
از این رو، دیدن تصاویری از درخواست های مکرر کمیسر پلیس، کمیسر ویژه پلیس، کمیسران مشترک پلیس، رد، رد و نافرمانی، مانند این است که گاری را جلوی اسب قرار داده و بخواهید آن را راند. مگر اینکه دوباره این یک نمایش صحنه ای بود که با همدستی کامل بالاترین سطوح پلیس دهلی اجرا می شد. دیوان عالی کشور آنقدر آسیب دید که بخشی از این نمایش بودند و توانستند همدردی عمومی را نیز برانگیزند و دیوان عالی را تحت فشار قرار دهند تا حکم خود را بررسی کند.
با این حال، پس از حمله سپتامبر 2008 در نقاط مختلف دهلی، بسیاری از نشریات مجازات شدند. اما بسیاری از پست ها به دلیل نبود کاندیدای مناسب تکمیل نشد. اما بعداً، به ثبت رسیده است که افسران ارشد پلیس دهلی پس از تکمیل خدمات واجد شرایط به رتبه عالی بعدی خود، از این موقعیت های خالی به عنوان پست های تعادلی برای ارتقاء موقعیت خود استفاده کرده اند. این مطابق با دولت هند است، اگر قرار است نشریه ای ایجاد شود، باید به دلیل تعیین مشاغل دیگر در سازمان، پس انداز منطبق را نشان دهید. در این پیشنهادها برای وضعیت ارتقا یافته آنها، شغل افسری مورد نظر به عنوان شغل تسلیم شده همراه با شغل پلیسی که قبلاً نامناسب ثبت کرده بودند نشان داده می شود. امیدوارم این خودبزرگ بینی، با استفاده از افراد پایین پلیس به عنوان فرصت، تکرار نشود.
اما نگرانکنندهتر، نگرانی من این است که اگرچه ممکن است حادثه 2.11.2019 بداهه بوده باشد، آیا هیچ نهاد سیاسی برای شرمسار کردن دولت محترم پلیس دهلی وارد این موضوع شده است؟ وضعیت حاد در این مورد این است که پلیس دهلی ممکن است زیر نظر وزارت کشور باشد، اما وکیل آنها توسط دولت دهلی منصوب می شود، زیرا اگر نسخه پلیس دهلی به طور جدی به آنها ارائه می شد، ما ترتیب دیگری دریافت می کردیم. .
(سلب مسئولیت: نظرات بالا نظرات شخصی نویسنده است و منعکس کننده نظرات ZMCL نیست.)