[ad_1]
میدان سرخ جدیدترین سری فیلم هایی است که حمید فرخونژاد و مهتاب کرامتی در آن بازی می کنند. در ادامه با ارائه این سریال با زومجی همراه باشید.
میدان سرخ اولین تجربه کارگردانی است که مجموعه ای از ابراهیم ابراهیمیان را ساخته است. این سریال توسط جواد نوروزبیگی تهیه و توسط سعید پورسفر طراحی شده است. سارا سلطانی فیلمنامه اصلی این سریال را نوشت و بعدها با همکاری علی مسعودی نیا ، طرح را برای تبدیل شدن به یک سریال گسترش داد. این فیلمنامه توسط نابغه پدرام ، آرمین قاسم زاده و سپیده شریعت مقدم تهیه شده است.
این سریال ستاره های زیادی دارد ؛ حمید فرخونژاد (در نقش پاپ) ، مهتاب کرمتی (در نقش اعلا) ، بهرام افشاری (در نقش پیام) ، رضا یزدانی (در نقش گروچف) ، سعید داخ (در نقش عبد) ، کاظم سیاحی (در نقش گارو) ، مهدی حسینی نیا (در نقش منصور) ، مسعود کرامتی (در نقش کاویان) ، امید روحانی (در نقش دکتر فیز) ، بهدخت ولیان (در نقش افرا) ، ساوگل کلاتیان (در نقش لیلی) ، تینو صالحی (در نقش عطا) ، آرمین رحیمیان (در نقش ابی) ، امیرحسین آرمان (در نقش سعید) ، علی مصفا (در نقش تورج) ، ستاره اسکندری (در نقش ثریا) و لیندا کیانی (در نقش سیمین). در دو قسمت اول ، مهتاب کرمتی ، حمید فرخونژاد ، علی مصفا و سعید داخ از بقیه برجسته تر بودند.
مجموعه میدان سرخ جمعه روی سکوی فیلیمو پخش می شود و جاکاری پس از پایان سریال جایگزین شده است. فیلم ها و سریال های جنایی اکشن میدان قرمز در این دسته یافت می شوند. البته به نظر می رسد که سازندگان تنها برای استفاده از فضایی جدید و جذب مخاطب به این سبک روی آورده اند و کمتر می توان ردپایی از یک فیلمنامه مرموز و جنایی را در آن یافت. عناصری مانند اسلحه ، عشق ، خیانت ، معضل ، قتل ، آدم ربایی ، فرار و گروههای جنایتکار همه تنها برای جذب مخاطب استفاده شده است.
جزئیات سری Red Square در زیر فاش می شود
داستان فیلم درباره زنی به نام شدا است که حال و هوای رفتن به خارج از کشور برای درمان دخترش را دارد. اما به دلیل پنهان کاری و دروغ های شوهرش ، او باید با موقعیت وحشتناکی روبرو شود که زندگی او را در بر می گیرد. در این مرحله است که یکی پس از دیگری فیلمنامه خود را نشان می دهد و منطق کار را به چالش می کشد. مهمترین عیب فیلمنامه در مرحله اول ، توزیع بیش از حد خطوط مختلف داستان است.
وقتی مخاطب در تشخیص شخصیت دقت می کند ، کارگردان شخصیت را ترک می کند و داستان را از ابتدا تا قسمت دوم دنبال می کند. به دلیل مازاد و تنوع خطوط مختلف داستان ، در ابتدا این سریال نتوانست در قسمت اول به لحن خاصی در ذهن مخاطب برسد. بنابراین ، پس از اولین قسمت ، اطلاعات و کد خاصی از داستان به مخاطب داده نمی شود تا قسمت بعدی را دنبال کند ، اما هدف قسمت اول این مجموعه این است که مخاطب را با قصه گویی و شیوه کلی لحن کار آشنا کند. آنچه در قسمت اول این سریال دیده می شود تفاوت سبک روایی داستان خشن و شیوه روایت این سه مرد است.
بازیگران اصلی میدان سرخ حمید فرخونژاد ، مهتاب کرمتی و امیرحسین آرمان هستند.
داستان این سه مرد ، از سوی دیگر ، در قسمت دوم کاملاً رها شده است. سه گانه تورج ، عبد و پاپ که در قسمت اول به گنج رسیدند و اکنون حساسیت داستان را می طلبند ، به طوری که با پیشرفت داستان شاهد چالش های بیشتری در مقابل آنها خواهیم بود ، ناگهان عبارت “همان آب نبات در چای ما “که کاملاً بی ارتباط با داستان است و شخصیت ها بی ربط به پیشرفت ، دیگر یک طرح سه نفره نیست.
داستان سپس این سه را کاملاً ترک می کند و سعی می کند به پیام (بهرام افشاری) نزدیک شود. از این پس می توان به طور جدی ادعا کرد که سریال رویکرد نادرستی در شخصیت پردازی دارد. اشتباهی که به راحتی می تواند ادعای شما را رد کند شکست خوردن است. لازم به ذکر است که منظور شخصیت ها این است که با یکدیگر تعامل داشته باشند و اعمال و رفتارهای متفاوت آنها با رویدادهای متفاوتی سروکار دارد که شخصیت آنها را شکل می دهد ، لزوماً مربوط به داستان عمل و رفتار نیست. بنابراین ، جداسازی شخصیت از قسمت اصلی داستان ، اگر کارکردی غیر از فاصله داشته باشد ، باعث می شود تا بیش از آنکه شخصیت را ارائه دهد ، برای مخاطب گیج کننده باشد.
در واقع ، س mainال اصلی این است که آیا برای ارائه شخصیت به مخاطب به صحنه های جداگانه ای با این اندازه نیاز داریم؟ میدان سرخ ، برای اینکه مخاطب بفهمد که پیام قمار نیست و خانواده برای او در اولویت هستند ، صحنه ناخوشایندی را طراحی می کند و چندین صحنه جداگانه برای توصیف احساسات جمعی در نظر می گیرد. این صحنه های فوق العاده از گفتگوی پیام طولانی با برادرش (که ویژگی های شخصیتی برادرش به سختی قابل درک است) نمی تواند با موفقیت سه برادر را در اطراف میز شام جایگزین سه شکارچی گنج کند.
به دلیل تنوع و گستردگی شدید خطوط مختلف داستان ، در ابتدا این سریال نتوانست در قسمت اول به لحن خاصی در ذهن مخاطب برسد.
حال ، بهتر است کمی دقیق تر صحبت کنیم و نکته را بهتر توضیح دهیم. برای توضیح ویژگی های رفتاری شخصیت ها ، فیلمنامه نباید صحنه را مستقل از صحنه های دیگر در نظر بگیرد و نباید داستان را روایت کند. به عنوان مثال ، اگر شخصیت شما خجالتی است ، نباید کل صحنه را برای توضیح خجالتی بودن او صرف کنید. این خجالت باید در همه جا در طول داستان برطرف شود ، بدون اینکه چند دقیقه کار را در یک صحنه وسیع تلف کنید.
برای مثال ، فقط به تفاوت کمیاب فیلم با سیمین توجه کنید. رابطه نادر با پدرش “من می دانم که او پدر من است” محدود نیست. این رابطه ، از نظر شخصیت نادر سنتی ، فراگیر است و در سراسر فیلمنامه وجود دارد. یا رایانه و احساسات اساسی این شخصیت ، بدون بیان دیدگاه متفاوت ، در حالی که از باج این شخصیت راضی نیست ، در رابطه با کشمیری (صحنه پمپ بنزین) ، کارمند بانک ، نسبت به او و حتی به عنوان شغل ، کند است. به دنبال تنوع است. هیچ یک از سکانس های آن فیلم صرفاً برای توضیح نادر بودن هدر نمی رود و پیشرفت داستان با آشکار شدن تدریجی خصوصیات شخصیت همزمان می شود.
از طرفی این سریال عملکرد ضعیفی در زمینه کارگردانی دارد. یکی از مهمترین سوالاتی که می توان بعد از تماشای این قسمت پرسید این است که چرا حتی یک لحظه از یک زن ناراحت نمی شویم. با. اما دلیل آن چیست؟
اجرا معنای منطقی داستان را فراموش می کند. در این شرایط ، زن باید منطقی عصبی باشد. آخرین صحنه زمانی است که زن از روی قاب عبور می کند ، ناگهان و به طور تصادفی چشمش به قاب عکس می افتد و آن را بر می دارد. او در نهایت این کار را انجام می دهد و این با ناراحتی او در تضاد است. کارگردان از قاب عکس بزرگ روی دیوار ، کف زدن روی آن و موسیقی دلسوزانه راضی است و متوجه نیست که زن در این وضعیت باید عصبی و خجالت زده باشد ، نه مضطرب و بی حوصله.
ورود رضا یزدانی به این سریال ، در پشت صحنه و سپس نگاه به دوربین و آسمان ، یادآور موزیک ویدئوهای رپرهای اولیه دهه نود است. در هیچ کجای آن صحنه و با چند دقیقه آماده سازی او ، آنها نمی توانند ذره ای عظمت به شخصیت رضا یزدانی بیفزایند. هرچه بیشتر دوربین به بالا و پایین حرکت کند ، بیشتر در مقابل قربانی قرار دارد و بیشتر به حرکت های تصادفی خود ادامه می دهد ، فایده ای ندارد. مشکل اصلی در نوع میزانسن ، ترتیب پیاده شدن زن و دختر از ماشین و لحظه گردشگری است.
بازی های سریالی نیز قابل قبول نیست. اگرچه تیم اصلی بازیگران همه ستاره های سینما و سینمای خانگی هستند ، برخلاف آنچه از آنها انتظار می رود ، ما ضعیف ترین درام را در حرفه هر یک از آنها مشاهده می کنیم.
حالا باید منتظر قسمت بعدی باشیم. شاید در آینده این سریال مسیر درستی را طی کند. با این حال ، با توجه به غنای این دو قسمت ، به نظر می رسد که در فیلمنامه نویسی و کارگردانی با مشکلات جدی تری مواجه خواهیم شد.
[ad_2]