هنگامی که شهر نیویورک در بهار 2020 تعطیل شد، توماس وودراف شروع به نقاشی دایناسورها کرد. نه به عنوان یک بچه که ممکن است یک تی رکس را خط خطی کند، بلکه به عنوان یک هنرمند که یک پرتره از خود می کشد. در 62 سالگی، 20 سال از فعالیت او به عنوان رئیس بخش تصویرسازی و انیمیشن در دانشکده هنرهای تجسمی گذشته بود و او شروع به نگرانی کرد که او و شاگردانش از دوره های مختلف آمده اند. یک کلاس نمی تواند “گرنیکا” پیکاسو را تشخیص دهد، اما می تواند از فورکی، شخصیت خاری که از پیکاسو الهام گرفته شده است، نام برد. داستان اسباب بازی 4. او می گوید از همان میز پیش نویس در استودیوی خود، انباری دوباره استفاده شده در ژرمن تاون، نیویورک، جایی که بیش از یک سال است که از طریق زوم در آنجا تدریس کرده است. “مثل این است که “باشه، تو یک دایناسور هستی.” “
وودراف شبیه یک عضو شسته شده گارد قدیمی نیست. در واقع، در یک بعدازظهر شنبه آفتابی در ماه آوریل، او با خوشحالی در محل کارش میچرخد و لباسهای ورزشی VaporMax Gliese Nikes با چاپ طلا و گورخر و لباس ورزشی شطرنجی، موهای نقرهایاش را به حالت روانی درآورده است. رمان گرافیکی که او بخش اعظم یک دهه را روی آن کار کرده است، یک شاهکار 300 صفحه ای دستی «فرانسیس روتبارت: داستان وحشی واستیدیوس» در پاییز منتشر خواهد شد. و زندگی خود را تغییر داد: مانند همسالانش در استعفای بزرگ، کار خود را رها کرد. او می گوید: «دیگر نمی توانستم این کار را انجام دهم. او میگوید: «وقتی روی صندلی مینشستم، باید آدم بدی میشدم، چون باید یک شخصیت معتبر میشدم، اما حقیقت این است که میتوانستم هر لحظه اشک بریزم به خاطر، میدانی…». در طول این بیماری همه گیر رخ داد و عزیزانشان به دلیل ایدز از دست رفتند.
خانه او در بالای ایالت یادبود دوستان مرحومش است: روی سنگفرش های حیاط اسامی حک شده است. کاردنزا توسط دستیار سابقش، هنرمند همجنسگرا شان پترسون، که در سال 2016 در سن 49 سالگی درگذشت، بالای پله های منتهی به استودیوی خود ایستاده است. تصویر قاب شده ای از دوست وودراف، فرانک مور، مخترع نوار ایدز، بالای رادیویی آویزان است که ایستگاه کلاسیک محلی را پخش می کند در حالی که او کار می کند. حتی بازسازی اخیر تنها پس از آن امکان پذیر شد که وودراف “Apple Canon” خود (1996) را فروخت که شامل 365 صفحه سیب بود که مملو از ضرب المثل “یک سیب در روز دکتر را دور نگه می دارد.” وودراف این سریال را در پاسخ به سوالی که هر روز از خود می پرسید ارائه کرد: چرا او هنوز زنده بود؟
مانند سایر معلمان، وودراف با سؤالاتی که از دانش آموزانش می پرسد – سؤالاتی که در حین کار در ذهنش می گذرد، تسخیر می شود. اما او ممکن است اولین کسی باشد که در دوران بازنشستگی شاهد شکوفایی حرفهاش بود، زیرا تاریکی که در زیر سطح هاکی نقاشیهایش پنهان شده، با عصر جدید تاریک ما روبرو میشود. هنگامی که در ماه مارس در گالری ویتو اشنابل نیویورک به نمایش گذاشته شد، هر بشقاب دایناسور با خط رنگین کمان حداقل یک سیارک را نشان می داد. او می گوید: «به لحظه انقراض فکر می کردم و سعی می کردم بپرسم چگونه می توان با نوعی لطف و پذیرش از فنا گذشت؟ یک پاسخ را میتوان در کتاب «بندیکت» (2022) وودراف یافت، جایی که تی رکس بهعنوان قدیسی ظاهر میشود که از وجد روحی میتپد. سپس مارتا (2021)، یک انساننمای پتروداکتیل است که از طراحی رقص مارتا گراهام در حال خاراندن سینهاش – وودرو ساخته شده است. ضرب المثل کاتولیک برای قوهایی که خود را سوراخ می کنند تا به بچه هایشان غذا بدهند: “او از آن جور مادرهایی است که فرزندی ندارد.” درست مانند برخورد یک سیارک.
وودروف فرزندی نیز ندارد، اگرچه او با برخی از شاگردان سابقش، از جمله هنرمند خالکوبی، رجینو گونزالس (که پرنده ای در سمت راست گردنش به او داد) و تصویرگر سابق و تصویرگر کتاب های مصور، جیمز گان، دوستی عمیقی برقرار کرد. بورسیه تحصیلی در SVA به عنوان Woodruff اعطا شد). سایر نویسندگان وودراف به رماننویسان گرافیک (فارل دالیرمپل و داش شاو)، نویسندگان کتابهای کودکان (استیو سوج و راینا تلگمایر) و هنرمندان تجسمی (آنتونی یاکونو و مو پان) تبدیل شدهاند. برخی از سوژه های او با دسته گل به آخرین افتتاحیه او آمدند. نقاش یوکو شیمیزو که حالا خودش در SVA درس می خواند، کلاس خودش را آورد. برای شیمیزو، وودراف هرگز آرام نبوده است. او می گوید بازنشستگی او به یادگار مانده است یاکو اوچی، یک اصطلاح ژاپنی است که به این معنی است که کسی یک مشکل را از زندگی خود حذف می کند و بقیه از بین می رود. او توضیح می دهد: “شما اجازه می دهید همه چیز شما را از دست بدهد و ناگهان همه چیز به سراغ شما می آید.” “این دقیقاً همان چیزی است که من احساس می کنم برای او اتفاق می افتد.”
با بازنشستگی آزادی فرا رسید، همان چیزی که وودراف زمانی که حرفه تدریس خود را آغاز کرد به دنبال آن بود. او میگوید: «این یک شبکه ایمنی مالی به من داد تا بتوانم کار امضای خود را بدون اینکه وحشت بازار هنر در سرم داشته باشم، بسازم. در همان زمان، وودراف از شاگردانش می خواست که واقعیت های این بازار را درک کنند. SVA هیچ استاد ثابتی ندارد و به استخدام تنها هنرمندان شاغل افتخار می کند. وودراف، که از یک فرنچایز نیامده است، خود را فردی بالفظ و روشنفکر در حوزه ای می داند که مملو از دانشگاهیان برجسته و فروشندگان روغن مار است. او میخواست دانشآموزانش سختیهای لازم برای هنرمند بودن را بیاموزند – تا به آنها تحصیلاتی بدهند که او ندیده است. در کوپر یونیون در دهه 1970، او در کلاس نقاشی توسط هانس هاکه، هنرمند مفهومی که بیشتر به خاطر ساختن یک مکعب شیشه ای بدون هوا شناخته می شود، نشست. وودراف که در همان ابتدا کار خود را با کشیدن تابلوهای داستانی برای کارگردان پیشگام تئاتر رابرت ویلسون و طراحی مجلات و جلد کتاب اصلاح کرد، میگوید: «فکر میکنم او به کلاس عادت کرده است.
در سال 2000، سالی که وودراف به ریاست دو بخش ارتقا یافت، برنامه کارتونینگ SVA دوره هایی را در سه مسیر ارائه داد: مداد، جوهر و حروف. وودراف کاریکاتوریست های پیشگام گری بانتر و کیت میرسون را استخدام کرد. او گرافیست ها را برای آموزش اصول اولیه و در عین حال تنوع بخشیدن به برنامه های درسی وارد کرده است و حتی یک دوره طراحی خالکوبی را نیز اضافه کرده است که برای اولین بار در کشور بود. ثبت نام افزایش یافت، بخش تصویرسازی دو برابر شد و در سال 2020 شاگردان او چهار جایزه از پنج جایزه برتر را که توسط انجمن معتبر تصویرگران ارائه شده بود، بردند.
در تمام این مدت، وودراف به تدریس ادامه داد. برخی از فارغ التحصیلان رویه او را که از دانشجویان می خواهد یک ترم کامل را صرف پاک کردن و تصحیح یک طرح بکنند، «شکنجه درمانی» می نامند، اما یکی از کل بررسی های پنج ستاره وودراف در RateMyProfessor.com می گوید: «از طریق شما می بیند.» تری عبدالله، تصویرگر، خلاصه می کند. وودراف میگوید “کوچک نمیشود”. او می گوید: “تام مثل این بود که “اما چرا؟” چرا اینجوری میکنی؟ فکر چه کسی – کدام“.” در پاسخ، وودراف می گوید: “این بسیار معنوی است، آموزش کشیدن به کسی.”
با این حال، او هرگز آنقدر روی فناوری متمرکز نبود که تصویر کلی را فراموش کند: همچنین به مردم بیاموزد که چگونه به عنوان هنرمند زندگی کنند. تصویرگر TM Davey که پس از فارغ التحصیلی از SVA با وودراف تدریس می کرد و اکنون کلاس های خود را در آنجا اداره می کند، خاطرنشان کرد که چگونه وودراف با گفتن داستان هایی از زندگی خود این کار را انجام می داد – مانند زمانی که او چنان لباس پوشیده می پوشید که بیل کانینگهام از او عکس می گرفت. سه مهمانی مختلف در یک شب، یا چگونه او خالکوبی را یاد گرفت زمانی که هنوز در نیویورک غیرقانونی بود و در نهایت با اد هاردی دوست شد، که سپس با او به یک جزیره دورافتاده هاوایی سفر می کند تا از آخرین مستعمره جذام دیدن کند، جایی که او در حال لرزیدن ایستاده بود. بالای گورهای دسته جمعی دیوی میگوید: «او این داستانها را گفت تا بیان کند که زندگی یک ماجراجویی ویرانگر اما شگفتانگیز است. به مردم بیاموزیم که آزادی ممکن است. برای همه آسان یا در دسترس نیست، اما یک اثر هنری وجود دارد که می تواند آن پورتال را کمی بیشتر باز کند.”
از زمانی که پاییز گذشته از سمت خود کناره گیری کرد، وودراف آزادی بیشتری پیدا کرد: او می خوابد، تمام روز هنر می کند، و وقتی او و شوهرش شام را تمام کردند، فیلم های قدیمی را با هم تماشا می کنند. او در حال نقاشی تابلوهای نمایش دیگری در بهار آینده در گالری ویتو اشنابل است و در حال آماده شدن برای انتشار رمان گرافیکی خود در پاییز امسال با ناشر Fantagraphics است. اکنون تنها یک خلاء وجود دارد. او می گوید: «آموزش نقاشی تنها چیزی است که دلم برایم تنگ شده است. در واقع، طی بازدید از گالری خود در ماه آوریل، او نتوانست در مقابل «آشیانه» (2022)، یک نقاشی 9 فوتی از تخم دایناسورهای خالدار، در برابر دادن یک درس بداهه مقاومت کند. او به فراتر از تخمها در پیشزمینه نگاه میکند تا نشان دهد که چگونه چشمانداز را برای دستیابی به اثر صحرای در حال عقبنشینی بازسازی کرده است. او می گوید چیزهایی که مردم متوجه نمی شوند همان چیزی است که هنرمندان بیشتر وقت خود را صرف آن می کنند. او با بررسی جزئیات از راه دور گفت: فضای بین ما واقعاً مشکل است.