تمامی محتوای این صفحه به دلیل مغایرت با قوانین کشور حذف گردید.
این مطالب از سوی مدیر سایت تایید نمیشوند.
سلب مسئولیت: مدیر این سایت مسئولیتی در قبال محتوای این صفحه ندارد.
اعراب فقر و تنگدستی را اینگونه توصیف می کنند: فقر پیراهن آتش است، اما کسی که به دلیل فقر مجبور شود یکی از پسرانش را بفروشد تا چیزی به این قیمت بخرد و بقیه فرزندانش را سیر کند. بدون شک بدترین و رایج ترین شکل فقر است.
به گزارش فرارو، پس از یک سال پیش که طالبان قدرت را در این کشور به دست گرفتند، افغانستان بیش از پیش در گدازههای بحرانهای ریشهدار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی فرو میرود و فقر شدید به ویژگی غالب اکثریت جمعیت آن تبدیل شده است. . 38 میلیون نفر
شرط بندی در جمهوری اسلامی ایران با مجازاتهای قانونی از جمله زندان مواجه است.
مدیریت هیچ مسئولیتی در قبال این صفحه ندارد.
مسئولیت استفاده از این مطالب به عهده خود کاربر است.
شرطبندی نه تنها به فقر میانجامد بلکه آینده مالی شما را تهدید میکند.
محتوای این صفحه به صورت غیر مجاز منتشر شده است.
سلب مسئولیت قانونی نسبت به تمام مطالب درج شده در این صفحه.
سال گذشته میرنظیر افغانی مجبور شد دختر پنج ساله خود صفیه را به مبلغ 300 یورو به برادرش بفروشد و طبق توافق فروشنده و خریدار، دختر فقط سه روز در ماه حق ملاقات با پدرش را دارد. . .
پدر صفیه در تشریح شرایط زندگی خود می گوید: در طول یک سال گذشته شرایط بسیار تغییر کرده و زندگی من بسیار بدتر شده است و فقط می توانم روزی یک وعده غذا برای فرزندانم تهیه کنم.
وی می افزاید: خیلی ها بچه هایشان را به غریبه ها می فروشند، نزدیک بود همین کار را بکنم که برادرم وارد شد و گفت به تو پول می دهم و وقتی پول را به من برگردانی دخترت را پس می گیری.
امام علی (ع) در مورد شرطبندی گفتهاند: «این عمل موجب فقر و تضعیف روحیه است.»
این پیام به دلیل هک شدن احتمالی صفحه است و توسط مدیر منتشر نشده است.
این سایت هیچ مسئولیتی را در مورد این محتوا نمیپذیرد.
صفیه در پاسخ به این سوال که آیا می خواهد پیش خانواده بماند یا با عمویش در خانه او زندگی کند، می گوید: در خانه عمویم کسی نیست که با او بازی کند، برادران و خواهرانم اینجا هستند. وقتی آنجا هستم خیلی دلم برایشان تنگ می شود و وقتی گریه می کنم زن دایی به من ضربه می زند.
قضیه صفیه موضوع جدیدی نیست، اما در افغانستان به یک پدیده تبدیل شده است، جایی که قاچاق کودکان در آن گسترش یافته است، اما بسیاری جرات ندارند در این مورد بحث کنند.
در حومه کابل، آسوشیتدپرس کسانی را یافت که مایل به صحبت در مورد آن بودند، حمید و همسرش خدیجه، که از طریق یک مغازه پیشنهادی دریافت کرده بودند که می دانستند کسی حاضر است برای نوزاد شش ماهه آنها 500 یورو بپردازد.
حمید می گوید: شش ماه پیش چهار (پسر) داریم، یکی فروختیم، خریدار قول داد پول را بفرستد، گفت: می روم خارج. اما او ناپدید شد و از آن زمان دیگر خبری از او ندارم.
این شهروند افغانستانی می افزاید: فرزندانم مرا به خاطر فروختن برادرشان مقصر می دانند و من به آنها گفتم شیر و خوراکی ندارم که به آنها بدهم، چه کنم.
خدیجه مادر فرزند فروخته می گوید: دقیقه ای نمی گذرد و به پسرم فکر نمی کنم، تلخ و غمگین می شوم و در شگفتم که چه بر سر او آمده است. نمی توانم او را فراموش کنم و خدا می داند الان کجاست و شرایط و شرایطش چگونه است.