چرا دست راستی ها پوتین را دوست دارند؟

پل کروگمنبعدی- پل کروگمن، اقتصاددان و مقاله نویس مشهور آمریکایی است. در سال 2008، او به دلیل تلاش‌هایش برای تجزیه و تحلیل چگونگی تأثیر استانداردهای اقتصادی بر الگوهای تجاری و موقعیت فعالیت‌های اقتصادی، مفتخر به دریافت جایزه نوبل اقتصاد شد. کروگمن نویسنده یا ویراستار 27 کتاب از جمله آثار علمی، کتاب های درسی و کتاب هایی برای مخاطبان عام است.بیش از 200 مقاله علمی از ایشان در مجلات تخصصی و ویرایش شده به چاپ رسیده است. او همچنین صدها ستون در مورد مسائل اقتصادی و سیاسی برای نیویورک تایمز، فورچون و اسلیت نوشته است. پاسخ دهندگان در یک نظرسنجی در سال 2011 از اساتید اقتصاد، آن را به عنوان اقتصاددان زنده مورد علاقه خود در سن زیر 60 سال توصیف کردند. از جمله افتخارات و جوایزی که کروگمن تا به امروز دریافت کرده است می توان به جایزه آدام اسمیت از انجمن ملی اقتصاد کار (در سال 1995)، دکترای افتخاری اقتصاد از دانشگاه آزاد برلین (در سال 1998) و جایزه Rechtenwald در اقتصاد اشاره کرد. اعطا شده توسط دانشگاه فردریش – الکساندر اشاره کرد ارلانگن – نورنبرگ، آلمان (2000 پس از میلاد).

به گزارش فرارو به نقل از نیویورک تایمز، در 29 اوت، تاکر کارلسون، گوینده فاکس نیوز، به سیاست جنگی بایدن، رئیس جمهور آمریکا در اوکراین حمله لفظی کرد. وی گفت: با هر معیار واقعی و مبتنی بر واقعیت، ولادیمیر پوتین در جنگ اوکراین شکست نخواهد خورد. او برنده جنگ در اوکراین است». کارلسون در ادامه تاکید کرد که بایدن تنها به این دلیل که می خواهد غرب را نابود کند از اوکراین حمایت می کند.

زمان بندی کارلسون بی عیب و نقص بود! تنها چند روز بعد، یک حمله اوکراینی بخش قابل توجهی از جبهه روسیه را در نزدیکی خارکف اشغال کرد. توجه به این نکته ضروری است که نیروهای پوتین نه تنها عقب رانده شدند، بلکه مجبور شدند جهت خود را تغییر دهند. همانطور که توسط موسسه مستقل مطالعات جنگ گزارش شده است، روس ها مجبور شدند “به طرز وحشتناکی” و “بی سازماندهی” عقب نشینی کنند و مقدار زیادی تجهیزات و تدارکات را پشت سر بگذارند که اکنون نیروهای اوکراینی می توانند از آنها استفاده کنند.

به نظر می‌رسد شکست اخیر مهر تاییدی بر تحلیل‌های کارشناسان دفاعی است که ماه‌ها پیش می‌گفتند سلاح‌های غربی موازنه نظامی را به نفع اوکراین تغییر داده است و ارتش پوتین به‌شدت کمبود نیروی انسانی خوب و موشکی دارد. از طرف مقابل، این سایش از نظر قدرت تشدید شد. این تحلیل‌ها حاکی از آن بود که نیروهای روسی ممکن است در نهایت به نقطه شکست خود برسند، اگرچه تعداد کمی از آنها انتظار داشتند که به این زودی و به این شکل چشمگیر برسد.

منصفانه با کارلسون و دیگر طرفداران راستگرای پوتین، آنها تنها کسانی نیستند که درباره پیروزی روسیه در جنگ توهم دارند. در سیاست بین‌الملل نیز نظریه‌پردازان «واقع‌گرا» خودخوانده‌ای وجود دارند که مقاومت اوکراین در برابر روسیه را بیهوده می‌دانند و علی‌رغم شکست حمله اولیه پوتین، شش ماه گذشته را صرفاً صرف درخواست از اوکراین برای دادن امتیازی به ظاهر مهم کرده‌اند. قدرت برتر، روسیه بود

با این حال، در پذیرش آمریکا از ابهام قدرت روسیه چیز خاصی در مورد حامیان ترامپ و نیروهای راست وجود دارد: جهان بینی که تسلیم بودن تندروها را با اثربخشی اقدامات برابر می داند. این جهان بینی نه تنها در مورد ارتش روسیه بلکه در مورد نحوه برخورد با بسیاری از مسائل دیگر موضع صحیح را مخدوش کرده است و جای سوال دارد که این جهان بینی از کجا آمده است.

پوتین از مدت ها قبل از سوی بسیاری از جمهوری خواهان، حتی قبل از روی کار آمدن دونالد ترامپ به عنوان رهبر جمهوری خواهان، مورد تحسین قرار گرفته است. به عنوان مثال، رودی جولیانی در سال 2014 درباره پوتین گفت: «این چیزی است که شما به آن رهبر می گویید» و ترامپ حتی پس از حمله پوتین به اوکراین نیز به تمجید از او ادامه داد.

بنابراین، درک اینکه تحسین جناح راست طرفداران ترامپ و جمهوری خواهان برای پوتینیسم از کجا می آید، دشوار نیست. به هر حال، روسیه پوتین کشوری استبدادی، خشن و ضد همجنس گرا است که کیش شخصیتی مبتنی بر حکومت خود دارد. اینها همه چیزهایی است که جمهوری خواهان به آنها اهمیت می دهند.

با این حال، تحسین ارزش های رژیم به معنای اعتقاد به قدرت نظامی آن نیست. به عنوان یک مدافع چپ میانه از یک سیستم تامین اجتماعی قوی، یا به قول جمهوری خواهان، یک مارکسیست (و من نیستم)، به دولت های رفاه شمال اروپا مانند دانمارک بسیار فکر می کنم. اما من نظری در مورد کارایی ارتش دانمارک ندارم.

با این حال، در میان اردوگاه جناح راست، حمایت از رژیم‌های استبدادی همگی با ادعاهایی درباره قدرت نظامی آن رژیم‌ها مرتبط است. به عنوان مثال، سال گذشته تد کروز در توئیتی درباره ویدئویی که صحنه‌های یک سرباز خشن روسی را با سر تراشیده مقایسه می‌کرد، با ویدئوی استخدام ارتش ایالات متحده از یک سرجوخه که توسط دو مادر بزرگ شده بود، مقایسه کرد. کروز نوشت: «شاید نگهبان و خواجه ارتش بهترین ایده نباشد.

در واقع، ارتش ایالات متحده بسیار هوشیار است به این معنا که بسیار متنوع و فراگیر است، تفکر مستقل و ابتکار افسران را تشویق می کند، و در سطوح بالاتر کاملاً روشنفکر است. از سوی دیگر، ارتش روسیه قطعا بیدار نیست. نیروهای جذب شده با یک حمله وحشیانه روبرو می شوند. به گفته مارک هرتلینگ، فرمانده سابق نیروهای آمریکایی در اروپا، روسیه مملو از فساد “مافیایی” است و افسران آن وحشتناک هستند.

نکته گسترده تر این است که جنگ های مدرن با تحقیقات جدی پیروز نمی شوند. شجاعتی که اوکراینی ها به وفور و به شکلی تقریبا غیرقابل تصور از خود نشان دادند برای پیروزی در نبرد ضروری به نظر می رسید. با این حال، شجاعت ربطی به برآمدگی عضلات دوسر بازویی ندارد. شجاعت باید با هوش و انعطاف همراه باشد، ویژگی هایی که ارتش روسیه آشکارا فاقد آن است.

آیا من اشاره کردم که زنان بیش از یک پنجم ارتش اوکراین را تشکیل می دهند؟ در نظر گرفتن همه این عوامل نشان می دهد که جنگ مدرن مشابه اقتصاد مدرن است، البته با یک عنصر اضافی: وحشت محض. موفقیت بیشتر به مهارت، دانش و گشودگی به ایده ها بستگی دارد تا قدرت عضلانی. با این حال، رفتار حامیان ترامپ و جناح راست جمهوری خواه حول صحبت های سخت و تحقیر تجربه می چرخد.

به پرونده و توصیه های دکتر آنتونی فائوسی برای مقابله با COVID-19 مراجعه کنید. در آن زمان، حامیان ترامپ گفتند که او باید تحت پیگرد قانونی قرار گیرد. راست آمریکا باید پوتین را رهبر قدرتمندی ببیند که قدرت رد ارزش‌های لیبرال را دارد. اعتراف به اینکه روسیه ثابت کرده است که قدرت بزرگی نیست، کل فلسفه حامیان ترامپ را زیر سوال می برد.

نتیجه این است که جنگ در اوکراین، البته مبارزه ای وحشیانه برای آزادی آن کشور، اما به طرز عجیبی به جبهه ای در مبارزات فرهنگی و سیاسی در داخل ایالات متحده تبدیل شده است.

گمانه زنی ها در مورد اینکه در صورت شکست کامل تهاجم روسیه به اوکراین در داخل روسیه چه اتفاقی خواهد افتاد وجود دارد. اما سوال اینجاست که راست آمریکا چگونه با پایان تندروها روبرو خواهد شد.

Fletcher Hobbs

نینجا آبجو عمومی. محقق اینترنت. معتاد وب هیپستر پسند. خواننده مغرور. زیاد می افتد

تماس با ما