زنی که 15000 کیلومتر از خانه خود نقل مکان کرد تا با یک مرد ماسایی 30 سال کوچکتر از خود ازدواج کند، میگوید علیرغم انتقادها از این رابطه، زندگی بسیار شادی دارد.
به گزارش فرارو، دبورا بابو، 60 ساله، زمانی که در اکتبر 2017 با دخترش به تانزانیا سفر می کرد، وقتی با سایتوتی بابو 30 ساله آشنا شد، انتظار نداشت که عاشق شود.
مادر و دختر در حال قدم زدن در ساحل زنگبار بودند که با دو ماسایی که یکی از آنها سایتوتی بود روبرو شدند و به آنها سوغاتی داد. دبورا نپذیرفت، اما از او پرسید که آیا می تواند با آنها عکس بگیرد، زیرا او هرگز ماسایی را ندیده بود.
دبورا گفت: «ما ساعتها با هم صحبت کردیم و متوجه شدیم که شباهتهای زیادی با هم داریم، مانند حس شوخ طبعی. این زن افزود: من زنی شاد و مجرد بودم و به نظرم درست نیست که با فردی کمتر از 30 سال ملاقات کنم. با وجود این، سایتوتی او را به مقصد بعدی خود در تانزانیا تعقیب کرد و دبورا زمانی که مجبور شد برای بازگشت به ساکرامنتو، آمریکا ترک کند، ویران شد.
پس از آن سایتوتی هر روز با دبورا تماس می گرفت و حتی از تمایل او برای ازدواج با او صحبت می کرد. دبورا میگوید: «وقتی به کالیفرنیا برگشتم، 12 ساعت با هم فاصله داشتیم، اما سایتوتی هر روز با من تماس میگرفت تا حتی اگر برق قطع میشد، راهی پیدا میکرد. دختر بزرگ من، تیفانی، 32 ساله، او را در فیس تایم ملاقات کرد و او را دوست داشت.
بنابراین، هنگامی که فرزندان دبورا او را تشویق کردند تا با یک مرد ماسایی ازدواج کند، او دو ماه بعد برای ملاقات با سایتوتی به تانزانیا سفر کرد و وقتی دوباره به هم رسیدند، او با خوشحالی این پیشنهاد را پذیرفت.
این زوج در ژوئن 2018 عروسی سنتی ماسایی داشتند و امسال به طور قانونی ازدواج کردند. آنها همچنین در حال برنامه ریزی یک جشن بزرگتر ماسایی هستند که اعضای خانواده و قبیله بیشتری را گرد هم می آورد.
دبورا که اکنون با نام ماسای ناچیبای شناخته می شود و با سایتوتی و خانواده اش در اوبنا، تانزانیا زندگی می کند، عاشق زندگی جدید و کاملا متفاوت خود است.
این افسر بازنشسته پلیس گفت: انتظار نداشتم شوهری پیدا کنم و با کوچک ترینم ازدواج کنم، اما او مهربان ترین و دلسوزترین مرد است. او افزود: زمانی که برای اولین بار از من خواستگاری کرد، فکر می کردم دیوانه است. اما بچههایم گفتند که من نباید به تفاوت سنی اهمیت بدهم، زیرا به اندازه کافی تنها بودم و لیاقت شاد بودن را داشتم.
اما همه این رابطه را قبول نکردند. سایتوتی متهم شد که فقط برای گرفتن گرین کارت با من بوده است، که آزاردهنده است، زیرا می دانم که او چقدر می خواهد در آمریکا زندگی کند، دبورا می گوید.
مردم می پرسند که آیا تو او را به فرزندی پذیرفتی یا مادربزرگش بودی، که سایتوتی را ناراحت می کند. ما فقط می خواهیم روی خودمان و شادی مان تمرکز کنیم.
سایتوتی، یک دامدار گفت: «اولین باری که او را دیدم احساس کردم که فرشته ای را دیدم. با هم خندیدیم و عکس گرفتیم. او زیبا، شیرین است و از من حمایت می کند. همسر داشتن قدم بزرگی برای من است. من به ازدواجمان افتخار می کنم.
او افزود: “این نظرات واقعاً به من صدمه می زند، اما اکنون افراد دیگری را با فاصله سنی می بینم و این به ما کمک می کند تا آنچه را که مردم می گویند نادیده بگیریم.” سن فقط یک عدد است و مانع عشق من به همسرم نمی شود.
این زوج اکنون در خانه گلی خود در یک بوما (محل خانوادگی) با هم زندگی می کنند و هر دو طرف چیزهای زیادی برای یادگیری در مورد فرهنگ دیگر داشتند.
دبورا گفت: روی آتش می پزیم. در حال حاضر در حال ساخت یک هاستل هستیم و همچنین باید پله های خود را بسازیم. او درباره شوهرش گفت: او خیلی بامزه و عاشقانه است و ما در باطن دقیقاً همینطوریم. سن فقط عددی است که سایتوتی وقتی مرا متقاعد کرد با او ازدواج کنم به من گفت. او مهربان ترین و دلسوزترین مردی است که تا به حال دیده ام.