مستند “Hallelujah: Leonard Cohen, Journey, Song” مسیرهای غیرمنتظره ای را که خواننده و ترانه سرا و موسیقی او طی کرده اند را برجسته می کند. کارگردانان دن گلر و دینا گلدفین (“Ballets Russes”)، زندگی حرفه ای کوهن را از روزهای اولیه در مونترال تا رنسانس او در قرن بیست و یکم دنبال می کنند، روند خلاقانه و جستجوی معنوی او را بررسی می کنند و اینکه چگونه شاید معروف ترین آهنگ او، “Hallelujah، ” زندگی خود را گرفت.
در مورد جذابیت سکسی این نوازنده، A.O. Scott در نقد Critic’s Pick نوشت: “استعداد او به عنوان یک ترانه سرا و مجری بیشتر در ارائه تفسیر و همراهی در میان تاریکی و ارائه دیدگاهی طعنه آمیز و باز در مورد اسرار شرایط انسانی بود.”
من با گلر و گلدفاین در مورد دیدگاه آنها از زندگی کوهن، آواز خواندن و رازهای ماندگار او صحبت کردم.
در مورد لئونارد کوهن چه چیزی یاد گرفتید که بیش از همه شما را شگفت زده کرد؟
داره میاد از واضح است که او در تلاش بود تا حس مکان خود را در زندگی، وجود و زندگی عاطفی خود – و در زندگی معنوی خود بیابد. بود دستیابی پس از گذشت چندین دهه، و وقتی این از بین رفت، گفت: «جستجو به خودی خود محو شد» و سبکی وارد وجودش شد. او حتی نتوانست دلیلش را توضیح دهد. او نمی خواست زیاد او را معاینه کند زیرا می ترسید با معاینه او دوباره ناپدید شود.
داینا گلدفاین فکر میکردم تنها دلیلی که او در اواسط دهه 70 زندگیاش، پس از 14 یا 15 سال وقفه به جاده بازگشت، این بود که تمام پولهایش را دزدید و آن یک اجبار مالی بود. اما احساس لئونارد به همان اندازه مهم بود که گویی او واقعاً به همان سطح یک هنرمند نرسیده است که فکر می کرد ممکن است به عنوان یک خواننده و ترانه سرا به آن رسیده باشد. شما واقعاً آن را دیدید و سپس به اوج رسید که کنسرت لئونارد کوهن را بسیار عمیق و معنوی کرد.
او در مصاحبه های آرشیوی شگفت انگیز است زیرا عمدتاً در اشعار صحبت می کند. چه عبارت شگفت انگیزی است که او به طور اتفاقی می اندازد، “شیب های پیری”؟
گلدفاین آره! 70 بدون شک جوان هستند. این اوج پیری نیست، بلکه در کوهپایههای پیری است.» جالب نیست؟ هوش لئونارد را نیز بسیار جالب و غافلگیرکننده یافتم، بهویژه در دو دهه اول زندگی حرفهایاش، او بهعنوان یک جانور تیره به تصویر کشیده شد. اما اگر واقعاً به او پایبند بودید و به حرفهایش گوش میدادید، او یکی از بامزهترین مردان تاریخ است. او بسیار هوشیار است.
هر زمان که ممکن بود، سعی کردیم چیز جدیدی اختراع کنیم تا حتی با تقواترین رئیس لئونارد کوهن هم چیز جدیدی در فیلم ما بیابد، یا اگر قرار بود از یک قطعه آرشیوی که در گذشته استفاده می شد استفاده کنیم، سعی کنیم آن را دوباره قاب کنیم. خدای من [Mordecai] به عنوان مثال، فینلی، برخی از مطالب را به شیوه ای واقعا سرگرم کننده دوباره کار می کند که به شما چشم اندازی تازه می دهد.
بزرگترین افشاگری «آللویا» و روند نوشتن کوهن چیست؟
گلدفاین من متوجه نشدم که لئونارد در پنج یا چند سالی که برای نوشتن آن آهنگ طول کشید، چه تعداد زیادی از خطوط را می نوشت، بازنویسی می کرد، پاک می کرد و بازسازی می کرد. سپس تعداد دفعاتی که او آهنگ را در اجرای آن بازسازی کرد. من این فیلم را دوست دارم زیرا آن را از نسخه عهد عتیق آهنگ پادشاه دیوید گرفته و به دنیای سکولار منتقل کرده است.
گلر همچنین روشی وجود دارد که افراد دیگر به این آهنگ واکنش نشان داده اند – گوش دادن به جان کیل، برندی کارلایل یا اریک چرچ، برای شنیدن اینکه چرا آهنگ طنین انداز می شود. به من دریچه ای به روح این خواننده ها و ترانه سرایان دیگر داد.
نوتبوکهای او عالی هستند زیرا نسخههایی از فونتها وجود دارد که طنینهای متفاوتی دارند اما بسیار قدرتمند نیز هستند. «وقتی دیوید بازی میکرد، انگشتانش خون میآمد، و به خاطر هر کلمهای که میگفت گریه میکرد» – این یک جمله عالی است! او می توانست در طول مسیر هر جایی توقف کند و احتمالا آهنگی به همان اندازه قدرتمند داشته باشد.
گلدفاین همچنین میتوانید اولین تجسم «سرود»، یکی از معروفترین آهنگهای او، و اولین باری که او این جمله را نوشت: «هر چیزی یک شکاف است» را ببینید. وقتی او را دیدم تقریباً اشکم در آمد – اولین قدم های کودک از “سرود”. در آن دفترها هم دفتر قرار ملاقاتش را می بینید و اولین بار با دومینیک ایسرمن، زنی که او را اولین عشق بزرگ زندگی اش می دانست، ملاقات کرد.
اگرچه نتوانستید کوهن را ملاقات کنید، آیا در حین ساخت فیلم چیزی در مورد او شنیدید؟
گلر دومینیک [interview] جالب بود چون در زمانی که قرار بود به او شلیک کنیم او با لئونارد می ماند. او گفت که او از او پرسید: “ببین، اگر آنها شروع به پرسیدن سؤالاتی کردند، آیا وقتی آهنگ را نوشت، صندلی آشپزخانه شما بود که او به آن بسته شده بود؟” “نگذارید آنها به این سمت بروند.” این بازخورد مستقیم یا تقریبا مستقیمی است که ما از لئونارد دریافت کردیم. البته ما هرگز چنین چیزی را نمی خواهیم! اما من فکر کردم که خوب است، زیرا آنچه او واقعاً می گفت این بود: آهنگ و متن آن را شخصیت پردازی نکنید. آن را برای تفسیر و راز باز بگذارید. آن را مال خود لئونارد نده.
نسخه مورد علاقه شما از “Hallujah” چیست؟
گلدفاین زمانی که من درگیر تشکیل بخش جان کیل بودم، از آزادی جان کیل سیر نمیشدم. و جف باکلی اولین “هللویا” بود که شنیدم و من را غافلگیر کرد. اما در پایان روز، لئونارد کوهن آن را به مدت پنج سال در کنسرتها میخواند و شبها برای شروع آن آهنگ به زانو در میآمد.
گلر صدای گیتار سگک بسیار زیبا و شگفت انگیز است. من آنها و صدای عالی او را دوست دارم. اما لئونارد آن را به صورت زنده اجرا می کند – ما دو بار او را در تئاتر پارامونت در اوکلند دیده ایم. فقط تماشای کسی که واقعاً وسط آهنگش ایستاده است، آهنگی مملو از حسرت، جدایی، امید، عشق، رابطه جنسی – همه اینها!