پاولوا، اوکراین – یک سگ چوپان که به تنهایی خیابان ها را پر کرده بود، تنها نشانه زندگی در این روستای ویران شده بود. پس از گلوله باران توپخانه روسیه در اوایل روز، شعله های آتش بر روی تیرهای مدرسه و دود خانه در حال سوختن چندین خیابان دورتر پخش شد.
در میان دود و آوار، Pavlevka ممکن است مانند یک جایزه مشکوک به نظر برسد. اما برای نیروهای اوکراینی که هفته گذشته از آن دفاع کردند و سه هفته قبل آن را از نیروهای روسیه بازپس گرفتند، زمانی که بسیاری از اوکراین و بقیه جهان از سقوط دو شهر گذشته حیرت زده شدند، به عنوان یک موفقیت نادر تلقی شد. در شرق. استان لوهانسک به قدرت آتش قریب به اتفاق روسیه.
در این گوشه کوچک از استان همسایه دونتسک، یک تیپ مکانیزه با اعتماد به نفس، این روند را از بین می برد.
فرمانده یگان پیروزمندانه گفت: دفعه بعد که دیدمت گفتم قرار بود جایی آزاد شویم. “باشه، داریم.” مانند بسیاری از افسران در ارتش اوکراین، فرمانده، سرگرد 30 ساله که سرپرستی یک واحد ضد تانک را بر عهده دارد، درخواست کرد که تنها با نام رمز خود، کریها، که به معنای یخ است، شناسایی شود.
پاولفکا، چند مایلی دورتر از نزدیکترین پاسگاههای روسیه، هنوز یک پایگاه خطرناک برای اوکراینیها است. روسها پس از از دست دادن آن روستا را چنان شدید بمباران کردند که تنها گروه کوچکی از سربازان اوکراینی خود را در ورودی سنگر کردند. معدود غیرنظامیانی که هنوز در آنجا زندگی می کردند پنهان بودند و در هیچ کجا دیده نمی شدند.
روستاها، شهرکها و شهرها در شرق و جنوب اوکراین متحمل ویرانیهای مشابه شدهاند، زیرا نیروهای روسی در پنج ماه گذشته پیشرویهای آهسته و سختی داشتهاند، نیروهای اوکراینی را با حملات توپخانهای بیامان بمباران کرده و دهها هزار سرباز و غیرنظامی را کشتهاند.
با این حال، بازسازی پاولفکا پس از ماهها عقبنشینی، یک چرخش خوشایند برای نیروهای اوکراینی در منطقه بود. همچنین دشمن را از نزدیک دیدند و آنچه می دیدند به آنها اعتماد به نفس می داد.
سرهنگ آندری میخچنکو، معاون فرمانده یگان موشکی ضد تانک گفت: «مردم باید خودشان را باور کنند، دشمن را ببینند، ببینند که اسیر و کشته میشوند، ببینند که آنها نیز به راحتی مورد ضرب و شتم قرار میگیرند. علاوه بر این، ما نیروهای جدید زیادی داریم. این افراد همچنین باید احساس موفقیت کنند.»
درک بهتر جنگ روسیه و اوکراین
او گفت که تیپ 53 اوکراین این روستا را در 21 ژوئن تصرف کرد. در طول شب آنها در مورد استرداد 10 زندانی روسی، از جمله رئیس دهکده مستقر در روستا، مذاکره کردند.
کرها که این عملیات را رهبری می کرد، گفت که نیروهایش روس ها را در زمان و جهت حمله غافلگیر کردند.
او گفت: «این یک غافلگیری کامل برای آنها بود. ما آنها را محاصره کردیم تا نه پیشروی کنند و نه عقب نشینی کنند. آنها ممنوع هستند. ما همچنین جلوی نیروهای کمکی را گرفتیم که میتوانست به کمک آنها بیاید.»
او که در اتاقهای عمل زیرزمینی پایگاه خود نشسته بود، که دیوارهای آن مملو از نقشهها و ویدئوهای حومه اطراف است، گفت که اوکراینیها برای اطمینان از کمترین تلفات، حمله خود را یک ماه قبل از حرکت برنامهریزی کردند. او گفت که آمادگی ها نتیجه داد و آنها در 48 ساعت روستا را امن کردند و تنها یک سرباز کشته و سه سرباز زخمی شدند.
نیروهای دشمن متشکل از حدود 150 نفر بودند که نیمی از آنها تفنگداران دریایی روسیه و نیمی دیگر نیروهای طرفدار روسیه از مناطق جدایی طلب شرق اوکراین بودند، اما او گفت که آنها از خود راضی و بسیار بی هوش بودند.
در بازدید از پاولفکا در روز یکشنبه، فرمانده در میان لاشه سه خودروی زرهی روسی در نزدیکی میدان مرکزی قدم زد. یکی از خودروها به آلیاژی تغییر شکل داده شد و برجک آن چنان شدید منفجر شد که در 100 یارد پایین خیابان قرار داشت.
20 ژوئیه 2022، 8:35 بعد از ظهر به وقت شرقی
ساختمان های مرکزی به شدت آسیب دیده و سوزانده شدند. “می بینی این جنگ چه می کند؟” سرگرد گفت.
در کنار خیابان، روس ها از یک مجتمع آپارتمانی به عنوان مقر خود استفاده می کردند. یک SUV رها شده با علامت Z روسی در حیاط در میان خرابههای نبرد ایستاده بود. در اینجا فرمانده روسی اسیر شد. کرها گفت: “او بیرون آمد و بلافاصله دست هایش را بالا برد.”
نبردهای خیابانی کوتاهی وجود داشت، اما روس ها خیلی کم می جنگیدند. فرمانده گفت: «آنها متوجه می شوند که دیگر معنایی ندارد. “آنها نمی توانند ادامه دهند.”
اوکراینی ها قصد نداشتند درگیر گرفتن اسیران شوند، اما در نهایت 10 نفر از روس ها را گرفتند. کرها گفت که فرمانده روسی درخواست کرده است که اجازه عقب نشینی بدون سلاح در کنارش را داشته باشد، اما اوکراینی ها این را نپذیرفتند.
مردان او کمتر به اوکراینیهایی که در کنار روسها میجنگیدند، نشان دادند. او گفت که ده ها تن از آنان در این جنگ کشته و بقیه متواری شدند.
سرهنگ دوم میخچنکو که اسرا را دید و با آنها صحبت کرد گفت که همه اسیران دشمن اعضای تیپ دریایی از پایگاه دریایی روسیه در سیمفروپل در کریمه بودند.
او گفت: «آنها سخنور، تحصیل کرده و مجهز بودند. اما همه آنها خسته و بی انگیزه بودند.”
او گفت که آنها از فوریه و ابتدا در خرسون که در اوایل جنگ به تصرف نیروهای روسی درآمده بود، می جنگیدند. سپس این واحد به نبرد برای شهر بندری ماریوپل پرتاب شد و برای کنترل کارخانه فولاد آزوفستال یک کمپین چند هفته ای علیه نیروهای اوکراینی انجام داد. سپس، بدون وقفه، تفنگداران دریایی به مواضع خط مقدم در Pavlevka اعزام شدند.
در میان برخی از اموال، لباسها و سلاحهایی که توسط اوکراینیها ضبط شده بود، یادداشتهایی متعلق به یک روسی بود که در جنگ کشته شده بود. یک گروهبان اهل کمروو، سیبری، نامه خداحافظی محبت آمیزی به همسرش نوشت. ستوان میکیچنکو گفت: “شاید آنها احساس کردند که چیزی در راه است.”
ستوان عکس هایی از برخی از نوشته های روزانه را در اختیار نیویورک تایمز قرار داد. گروهبان همچنین در مورد حمله نافرجام روس ها به ماریوپل و تجربه ترسناک زیر آتش گرفتن نیروهای اوکراینی نوشت. روز بعد او نوشت: “آنها گفتند که حمله دیگری انجام خواهد شد. من واقعاً نمی خواهم بروم، اما چه کار کنم؟”
او همچنین در مورد غارت سربازان روسی نوشت. مردها به آپارتمان ها رفتند و کیسه های بزرگ آوردند. با تمام شکوهش نوشت. برخی فقط آنچه را که نیاز داشتند برداشتند در حالی که برخی دیگر همه چیز را بردند، از یک تلویزیون قدیمی گرفته تا یک تلویزیون پلاسما بزرگ، کامپیوتر و الکل گران قیمت.”
تحویل شکست به روس ها برای تیپ 53 اهمیت ویژه ای داشت.در آغاز جنگ در ماه فوریه، تیپ از شهر ولنوواخا دفاع می کرد و از بزرگراه استراتژیک ماریوپل محافظت می کرد. اما در اواسط ماه مارس، آنها مجبور شدند شهر را ترک کنند و 20 مایل عقب نشینی کنند، حتی پاولوکا را از دست دادند.
آنها به شهر Vohledar بازگشتند، مجموعه ای عمدتا متروکه از ساختمان های آپارتمانی ویران شده که در آن تعدادی از ساکنان گرفتار درها را در آغوش می گیرند و روی آتش هیزم ها در حیاط ها غذا می پزند. آنها گفتند که برای تدارکات و محافظت در برابر دزدان، بدون برق و آب به ارتش متکی هستند.
یک معدنچی بازنشسته به نام ولودیمیر، 65 ساله، روی نیمکتی در حیاط در ضلع شمالی ساختمانی نشسته بود، که ساکنان دریافتند که بهتر از توپخانه روسیه محافظت می شود. او گفت: من به رفتن فکر نمی کردم. همسرم در اینجا دفن شده است و من با او آرام خواهم گرفت.
کرها گفت، علیرغم ویرانی ها، پاولفکا حمایت بسیار مورد نیاز را ارائه کرد. او گفت: «ما به عقب برگشتیم، غلتیدیم، غلتیدیم. بعد ایستادیم و ایستادیم. قدرت و منابع به دست آوردیم. افراد تجربه بیشتری کسب می کنند. اکنون آنها متوجه شده اند که واقعاً می توانند بجنگند.»
کامیلا هرابچوک گزارش ارائه شده از کوراخوف، اوکراین.