من یک تغییر جزئی در عنوان ایجاد می کنم و این ویژگی را با تمرکز روی آهنگ ها به جای متن ترانه تغییر می دهم، زیرا شما نمی توانید دومی را بدون اولی داشته باشید و من کسی را نمی شناسم که اغلب به آهنگی گوش دهد اگر فقطکلمات جذاب علاوه بر این، شاعرانهترین، صادقترین و خندهدارترین آهنگها اثری از خود نشان نمیدهند، مگر اینکه تلههای شنیداریشان مکمل آنها باشد.
صدها نامزدی استفاده نشده ای که در طول زمان ارسال کرده اید همچنان قابل اجرا هستند – شما همیشه کل آهنگ ها را ستایش کرده اید. و من به این نامزدی ادامه خواهم داد. من امروز این کار را انجام می دهم، در دو ترکیب بسیار متفاوت اما عالی که هرگز درخشش خود را از دست نمی دهند.
«ماشین سریع» نوشته و اجرای تریسی چپمن، نزدیک به کامل است. موارد زیر را خراش دهید: او هستکامل. این آهنگ که در سال 1988 منتشر شد، یکی از آن آهنگ های جاه طلبانه است، مانند “گربه در گهواره” هری چاپین، که داستانی را روایت می کند که چندین دهه را در بر می گیرد و تنها در چند دقیقه یک قوس زندگی را به تصویر می کشد، اشعار آن یک دستاورد اقتصادی است و به طرز درخشانی انتخاب و تصویر شده است. داستان:
ببین پیرمرد مشکل دارد
با یک بطری زندگی کنید، این طور است
او می گوید بدنش برای کار کردن خیلی پیر است
بدن او کوچکتر از آن است که شبیه بدن او شود
ترانه ای است درباره اشتیاق و ناامیدی یک زن فقیر و در مورد وسعت حبس او، و «ماشین سریع» که بارها ذکر شده، تبدیل به یک مانترا و استعاره چند منظوره، وسیله ای برای فرار، ظرف وهم، وعده ای می شود. و خیانت موسیقی به طرز شگفتانگیزی با کلمات تعامل میکند: در طول ابیات، صدا و ساییدن حضور خود را منتقل میکند، اما سپس به گروه کر سرعت میبخشد که شادی رویاهای او را تجسم میدهد.
وقتی به جستجوی آنلاین برای اجرای زنده این آهنگ رفتم، آهنگی که در زیر یافتم، این نظر را از فردی معروف به آویلا دوفین داشت: «چطور میشود یک نفر آهنگی بنویسد که قلب شما را بشکند و در عین حال روح شما را بالا ببرد؟ یک افسانه مطلق.» نمی توانم این را بگویم. بهتر است.
و من تعجب نمی کنم که Fast Car بارها پوشش داده شده است. در اینجا مجموعه ای از انتشارات خالد، بردی، سم اسمیت و غیره است. (با تشکر از کارول راندولف ژورکاچ از دارین، ایلینوی، و دیر گادفری از چیکوپی، ماساچوست، که دوباره Fast Car را به من جلب کرد.)
آهنگ دیگری که میخواهم آن را جشن بگیرم، حماسی یا شیوا نیست، اما عالی است و روح من را بالاتر از Fast Car میبرد. لطفاً به من بگویید که با “چیز شیرین” ون موریسون که در سال 1968 منتشر شد و در طول سال ها تبدیل به یک کلاسیک شده است، آشنایی دارید. لطفاً به من بگویید که در ابتدا لبخند می زنید، زمانی که به صورت طنز تاب می خورید، و دو دقیقه بعد، زمانی که به مسابقه کامل رسیدید، مجذوب خود می شوید. و لطفاً به من بگویید که توصیف او از طلسم عشق – چگونه عشق ستاره ها را در چشمان شما قرار می دهد و باد را در پشت شما – به نظر شما درست است:
و در باغ های بارانی راه می روم و حرف می زنم
من دیگر هرگز پیر نمی شوم
“شیرین چیز” چیز بسیار شیرینی است که با صدای موریسون در مقیاس مناسب نمک زده شده است. (کیت کراب، پرینستون، نیوجرسی)