خودمراقبتی یا خودمراقبتی به این معناست که توجه و تلاش خود را صرف ارتقاء و حفظ شادی و رفاه خود کنیم. وقتی خودتان را دوست دارید و از آن مراقبت می کنید، تصمیمات استراتژیک می گیرید که کیفیت زندگی شما را بهبود می بخشد و از آن محافظت می کند و بارهای غیر ضروری را کاهش می دهد.
به گزارش باشگاه خبرنگاران، باید بدانیم که انسان هستیم و البته عیوب خود را داریم و کمال مطلق از آن خداست. اصطلاحات «خود دوستی» و «مراقبت از خود» را بیش از هر زمان دیگری می شنویم.
این مفاهیم ممکن است برای برخی بدیهی باشد، اما بسیاری هستند که به دنبال این هستند که دقیقاً بدانند عشق به خود و مراقبت از خود چگونه است.
عشق به خود و مراقبت از خود فراتر از یک روال معمول است، لحظات آرام قبل از بازگشت به خانه پس از یک روز طولانی، یا یک فنجان چای آرامش بخش قبل از خواب. اینها همه نمونه های عالی از عشق به خود و پرورش هستند، اما جوهر واقعی این مفاهیم نیستند.
عشق به خود و مراقبت از خود چیست؟
1. عمدا و فعالانه به خود مهربانی، حمایت، حمایت، آرامش و مراقبت از خود بدهید، صبور باشید و برای خود ارزش قائل شوید.
2. حتما خود را بهبود بخشیده و از خود محافظت کنید.
اکنون که تعریف روشنی از عشق به خود و مراقبت از خود داریم، بیایید به چند روش عملی برای عملی کردن آن بپردازیم:
1- تصمیمات خوب بگیرید: البته، زندگی به خودی خود دشوار است، بنابراین باید مراقب تصمیماتی باشید که به نوبه خود بر کیفیت زندگی شما تأثیر می گذارد. برخی از تصمیمات می توانند پیامدهای کیفیت زندگی مانند وضعیت مالی، سلامت روانی و جسمی و کیفیت روابط را کاهش دهند، در حالی که برخی دیگر می توانند آنها را بهبود بخشند.
وقتی خودتان را دوست دارید و از آن مراقبت می کنید، تصمیمات استراتژیک می گیرید که کیفیت زندگی شما را بهبود می بخشد و از آن محافظت می کند و بارهای غیرضروری و استرس را کاهش می دهد. گرفتن تصمیمات بدی که باعث استرس، خستگی و تلاش می شود، خود بیزاری و خودتخریبی است.
2. تعریف محدودیت های بزرگ: مرزها قوانینی هستند که شما را از هر چیزی که ممکن است (چه عمدی یا ناخواسته) کیفیت زندگی خارج از دایره شما را کاهش دهد، محافظت می کند.
مرزها به دیگران اجازه می دهند بدانند چه چیزی برای شما مناسب است و چه چیزی مناسب نیست. به بیان ساده، مرزها شرایطی هستند که باعث می شوند در انجام تجارت با شما احساس راحتی کنیم. اگر این شرایط شکسته شود، رابطه ما سطحی یا قطع است. وقتی در تعیین و اجرای مرزها شکست می خوریم، به خود اجازه می دهیم که تجربیات بدی در زندگی خود داشته باشیم.
اغلب منجر به احساس ناامیدی و رنجش می شود که بر روان شما، زندگی اجتماعی و ظاهر شما در جامعه تأثیر منفی می گذارد. تعیین حد و مرز راهی برای دوست داشتن و پرورش خود با گفتن به دیگران، “من به شما اهمیت می دهم، اما از خودم نیز مراقبت می کنم.”
3. با خود مهربان باشید: بسیاری از ما صداهای درونی سخت، قاطع و قضاوتکننده را از مکان یا فردی که زندگیمان با او تلاقی کرده است به ارث بردهایم. هرچه بیشتر در معرض انتقاد و منفی بودن قرار بگیرید یا بیشتر از انتقاد دیگران قدردانی کنید، اثرات منفی طولانی تری باقی خواهند ماند.
گاهی این تصور به قدری قوی است که انتقاد بیش از حد از خود را به عنوان صدای درونی خود می پذیرید و آسیب انتقاد تند حتی اگر از انتقاد دیگران دست بردارید، ادامه خواهد داشت.
اگر تمایل دارید نسبت به خود انتقادی و سخت گیری کنید و به خود اجازه اشتباه نمی دهید، اگر اشتباه می کنید، خود را سرزنش می کنید، دست بردارید!
این خودآزاری دائمی است. در عوض، زمانی که اشتباه می کنید، روایت آنچه را که به خود می گویید و اشتباه خود را تغییر دهید.
باید بفهمی که تو انسان هستی و البته مردم هم عیب هایی دارند و خدا کامل است. اشتباه کردن ارزش شما را کاهش نمی دهد. به سادگی از شما انسان می سازد. به خودتان اجازه دهید در حالی که اشتباه می کنید انسان باشید.
اشتباهات خود را بپذیرید، به خودتان زمان بدهید، مسئولیت پذیر باشید، یاد بگیرید و متعهد شوید که آنچه ممکن است در آینده منجر به اشتباهات مشابه شود را تغییر دهید. این خود دوستی و تزکیه نفس است.
منبع: n-scientific.org