مکمب، میشیگان – راههای زیادی برای درک اقتصاد عجیب و غریب تابستان امسال وجود دارد، اما رضایتبخشترین راه این است که یک روز را با کامیون بستنی سپری کنید.
یک روز هفته گذشته، من به اینجا به حومه دیترویت آمدم و با ویکتوریا رودل و مایک وایس آشنا شدم که اخیراً تهیه کنندگان بستنی جدید شده اند. میخواستم بدانم رانندگی در محلهی محلیشان چه چیزی در مورد مسیریابی در اقتصاد آمریکا به آنها آموخته است. مانند هر دارنده کامیون در سراسر ایالات متحده، که با هزینه های گزاف تورم، قیمت های بی سابقه بنزین و فقدان زنجیره تامین درهم دست و پنجه نرم می کنند، نمی توانند نگران این باشند که شغل عجیب و غریب خود تا چه زمانی ادامه خواهد داشت.
آقای وایس در حالی که من یک مخروط چوب طبل را می چشیدم که طعمی شبیه دوران کودکی داشت به من گفت: «نسل بعدی بچه ها احتمالاً هرگز چنین کامیون بستنی نخواهند داشت.
او تمام تلاشش را می کند تا ثابت کند اشتباه می کند. حالا در سومین سال کسب و کار خود، آقای وایس و خانم رودل بهترین تابستان خود را سپری می کنند. تا زمانی که از کامیون آنها بیرون پریدم، دلیل آن را فهمیدم. من هم خیلی سیر بودم و خیلی خوشحال.
برای صاحبان مشاغل کوچک که بیشتر روی انباشت اسکناسهای دلاری کار میکنند، آقای وایس و خانم رودل فرآیند پیچیدهای را اجرا میکنند که توسط دادههای بسیار دقیق هدایت میشود. آنها میدانند که کدام اقلام محبوبتر هستند، ساعتهای پربارشان و دقیقاً چقدر در روز درآمد دارند. در ماه ژوئن، بزرگترین موفقیتهای آنها بستنیهایی مانند آبنبات پنبهای (392)، آدامس حباب (309) و کیک توت فرنگی (231) بود و پس از آن فروشندگان برتر مانند Bomb Pops، Screwballs و البته Choco Tacos قرار گرفتند.
اما تقریباً تمام آیتمهای منوی اجتماعی بستنی در تابستان امسال در پاسخ به تورمی که تهدید به فرو بردن حاشیه سود آنها میکند، قیمت بیشتری دارد. دو سال پیش، آنها 86 سنت برای هر بمب پاپ پرداخت کردند و 3 دلار دریافت کردند. اکنون آنها 1.20 دلار می پردازند و باید 4 دلار شارژ کنند. آنها مجبور بودند برای کمک به پوشش هزینه های افزایش یافته خود، مانند هزینه های گاز، قیمت ها را افزایش دهند، که در زمان اوج گرفتن آنها در ژوئن 140 درصد بیشتر از یک سال پیش بود، که یکی از خطرات متعدد اداره یک تجارت بر روی چرخ است.
طولی نکشید که اثرات تورم را دیدم که در کنار یخچالی پشت کامیون عرق می ریختم. آقای وایس کلید جعبه موسیقی را زد و به سمت راست به جاده محله پیچید، جایی که اولین مشتری پسر کوچکی بود که نوار سونیک جوجه تیغی را سفارش داد. 5 دلار به او در انفرادی بدهید. این یک قیمت مضحک است که آنها از شارژ کردن متنفرند، اما همان جعبه پاپ 132٪ بیشتر از 2 سال قیمت دارد.
خانم رودل برای خداحافظی دست تکان داد. آقای ویس زنگ را زد و به بچه ها یادآوری کرد که قبل از عبور از خیابان به هر دو طرف نگاه کنند. کامیون به جلو خزید و منتظر ماند تا متوقف شود.
بخصوص اینکه آقای ویس 33 ساله و خانم رودل 30 ساله خود را در این موقعیت بیابند چندان محتمل نبود. آنها با همکاران جوان و جاه طلب خود در یک آژانس رسانه های اجتماعی در نیویورک ملاقات کردند، جایی که بهترین دوستان شدند و رویای اداره شرکت خود را داشتند. در حالی که یک روز شامپاین مینوشیدند، حتی یک نام انتخاب کردند: بستنی اجتماعی.
زمانی که در بهار 2020 شغل خود را از دست دادند و تصمیم گرفتند آژانس رسانه های اجتماعی جدید خود را راه اندازی کنند، زودتر از آنچه هر یک از آنها انتظار داشتند واقعی شد. در عرض چند روز آنها نیز برای یک کامیون بستنی در بازار بودند.
آقای وایس و خانم رودل ده ها کامیون را برای فروش در سراسر ایالات متحده در یک صفحه گسترده قرار دادند و آنها را بر اساس مدل، مدل، سال، مسافت پیموده شده، قیمت، مکان و هزینه های تخمینی تعمیر طبقه بندی کردند، قبل از اینکه یک طنز خوب محصول 1968 پیدا کنند. کامیونی با قیمت 8500 دلار نه چندان دور از محل مبدا موجود است. آقای ویس.
پدر آقای وایس، یک برنامه ریز مالی، اعداد را تجزیه و تحلیل کرد و تصمیم گرفت که سرمایه گذاری خوبی باشد. توصیه حرفه ای او خرید یک کامیون بستنی بود. خانم رودل وقتی به خانه دوران کودکی شریک تجاری خود نقل مکان کرد تا تابستان را با فروش بستنی جدید بگذراند، واکنش کمی متفاوت را تجربه کرد.
او گفت: «والدینم فکر می کردند من دیوانه هستم.
اما تعداد کمی از مشاغل وجود دارد که برای بسیاری از غریبه ها این همه شادی به ارمغان می آورد. مناظر و صداهای کامیون های بستنی بر آمریکایی ها با هر شکل و اندازه ای تاثیر خنده دار دارد. بزرگسالان ماشین ها را در کنار جاده پارک می کنند. پدر و مادری که بدون کفش از خانه بیرون می روند تا برای شام بستنی بخورند. بچهها با عجله از بلوک پایین میروند و قبل از اینکه پولهایشان را بشمارند و دسرهای یخزدهشان را بریزند، با تردید به منو نگاه میکنند.
افراد معقول دیگر همان ایده ای را داشتند که آقای وایس و خانم رودل اولویت های زندگی خود را در طول همه گیری ارزیابی کردند. معلوم است که آنها می خواهند روز خود را صرف روز دیگران کنند.
مونیکا پدروریسی مدت ها قبل از سال 2020 به این موضوع فکر کرده بود، اما از کار انداختن خدماتش در رستوران نیوجرسی که 20 سال در آن کار می کرد، تقویتی بود که او برای تحقیق در مورد کریگزلیست نیاز داشت و متوجه یک کامیون برای فروش با فضای داخلی شلخته و رنگ ضعیف شد. کامل به نظر می رسید. او متوجه شد که تجهیز دفتر جدیدش برای جاده به او هدف می دهد. خانم پیدورسکی که اکنون به بانوی بستنی میرود، گفت: «کار دیگری برای انجام دادن نداشتم. “من از هر دقیقه تمیز کردن لذت بردم.”
آقای ویس و خانم رودل چند هفته زمان بردند تا کامیون زنگ زده ای را تمیز کنند، سمباده بکشند، رنگ کنند و تمیز کنند که نیاز به تغییرات آرایشی خاص خود داشت. سومین شریک تجاری، کورت ماگان، چند هفته دیگر نیاز داشت تا موتور را تعمیر کند. تا پایان جولای 2020، برای تجارت باز شد.
تنها چیزی که آنها در مورد بستنی می دانستند این بود که باید به اندازه کافی بفروشند تا هزینه کامیون بستنی خود را بپردازند.
آنها اکنون دو شغل دارند، اداره آژانس و رانندگی کامیونشان، و آن تابستان زمان رونق شغل دوم آنها بود. پدر و مادر بدبخت بودند. کودکان به دام افتاده اند. تعطیلات خانوادگی لغو شده است. همه ما بستنی می خواستیم.
آقای وایس و خانم رودل کتاب راهنمای فروشنده Good Humor را که به ارث برده بودند برای راهنمایی (“با رانندگی خیلی سریع صرفه جویی نکنید”) مطالعه کردند و ترفندهای دیگر تجارت جادوگر خود را کشف کردند (زمانی که هوا خیلی گرم است، مشتریان در داخل می مانند) . اما چیزی که آنها واقعاً در حین کار آموختند چیز وجودی تری بود: مردم به شدت به ارتباطی که یک کامیون بستنی فراهم می کند نیاز دارند.
کیم اسلون، که کامیون بستنی Dottie را در مین اداره می کند، گفت: “شما همه را ملاقات می کنید.” “مثل گارسون بودن.” (با این تفاوت که اکثر مشتریان راضی هستند و برخی نیز کودکان خردسال هستند).
آقای ویس و خانم رودل آنقدر در مورد یک کامیون هیجان زده بودند که حتی آن را برای کامیون دیگری خرج کردند. آنها برای اولین فرزند خود یک نام گذاشتند – مانند رانندگی از تپه ها و التماس: “بیا عزیزم!” – کامیون دوم را مامی صدا کردند.
چیزی که به عنوان یک شیرین کاری برای یک تجارت دیگر شروع شد، از آن زمان به یک تجارت واقعی برای خودش تبدیل شده است.
اما حتی قبل از این که استرس های اقتصادی باعث سردردهای بیشتری در تابستان شود، رقابت برای کامیون های بستنی بیشتر بود. مدل کسب و کار در حال تغییر است و تنها افراد باهوش و باهوش زنده خواهند ماند. کارایی نیاز به خلاقیت دارد.
استیو کریستنسن، مدیر اجرایی انجمن بستنی آمریکای شمالی، میگوید: «روزهایی که یک چرخ دستی بستنی را در گوشهای میچرخانیم یا در یک جاده محله راه میرویم، احتمالاً مربوط به گذشته است.
آقای وایس و خانم رودل آنقدر باهوش بودند که بتوانند خود را وفق دهند. آنها روشهای خود را بهبود بخشیدهاند و هفتهای دو بار به همان سه محله میرسند، بنابراین مشتریانشان میدانند چه زمانی باید از آنها انتظار داشته باشند، و ساعات کاری خود را از اواخر بعد از ظهر تا غروب کاهش دادهاند و از شلوغترین زمان روز استفاده میکنند. زمانی که تاریخ زیادی ندارید دوری از رویه های تاریخی کار سختی نیست.
بزرگترین ناکارآمدی در کار در تابستان امسال رانندگی با وسایل نقلیه کم مصرف بود. این یک مشکل با یک راه حل غیر شهودی برای کامیون های بستنی بود: کمتر رانندگی کنید.
آنها در عوض رویدادهای بیشتری را انجام می دهند. Ice Cream Social در تورهای شبانه به آبجوسازیها و کلوپهای دیترویت از جادههای حومه شهر خارج شده است، جایی که مردم با دیدن یک کامیون بستنی بعد از نیمهشب عقل خود را از دست میدهند. خانم رودل از طریق پیامهای مستقیم اینستاگرام مهمانیها را برگزار میکند و افراد محلی را با تبلیغات بسیار خاص در فیسبوک هدف قرار میدهد. اما علیرغم همه تلاشهایشان برای تنوع بخشیدن، برخی چیزها تغییر نمیکنند: آنها همچنان به تبلیغات شفاهی وابسته هستند.
“چی به دست آوردی؟” یکی از مردانی که شیشه های وانتش را چرخانده بود گفت.
“من چیزهای زیادی دارم، مرد!” آقای ویس گفت.
در واقع او این کار را کرد. او کلاسیک های قدیمی مانند ساندویچ بستنی و اکلر شکلاتی و موارد دلخواه جدید مانند باب اسفنجی و مرد عنکبوتی را در میان ده ها کالای موجود در انبار داشت. او حتی دو طعم آب نبات برای سگ ها داشت. خوشحال ترین مشتری آن روز گلدندودل بود.
نه چندان دور از سگ همه کسانی بودند که یک تاکو choco سفارش دادند. این معجون محبوب و محبوب در تابستان امسال پس از قتل او توسط کلوندایک، که تعطیلی ناگهانی زنجیره تامین بیماری همه گیر را مقصر می دانست، سوگوار شد. یکی از بزرگترین گروه های باقی مانده از Choco Tacos در جهان اکنون در یخچالی در داخل یک گاراژ در حومه میشیگان زندگی می کند. به محض شنیدن این خبر عالی، آقای ویس و خانم رودل جعبه های کافی برای ماندگاری تابستان تهیه کردند و روی تابلو نوشتند:
بله درست است! Choco Taco رفتن.
نه ما نمی دانیم چرا.
بله ما آنها را داریم.
حماسه غیرقابل توضیح Choco Taco به توضیح اینکه چرا برخی از رانندگان رابطه سردی با Unilever دارند کمک می کند.و
که مالک Klondike، Good Humor و سایر برندهای معروف بستنی است. آقای وایس و خانم رودل می گویند که این شرکت محصولات مورد علاقه مانند نوار بادام برشته شده را بدون ایجاد موارد جدید متوقف خواهد کرد. آنها نمیدانند چرا محصولات موجود ناگهان ناپدید میشوند یا چرا باید برای نمایش در تابستان تلاش کنند. آنها آزمایشات یونیلور با کامیون های بستنی خودران را مسخره می کنند. آنها احساس می کنند که انگار دیگر اولویت یک بلوک بین المللی نیستند.
افکار خود را به اشتراک بگذارید
از تجربه اجتماعی بستنی چه درس هایی می توان آموخت؟ به گفتگوی زیر بپیوندید.
Russell Lilly، مدیر کل Unilever Ice Cream آمریکای شمالی، در بیانیهای گفت که این شرکت در تابستان امسال دو محصول محبوب Good Humor را به دلیل مشکلات زنجیره تامین متوقف کرده است، اما همچنان چندین مورد جدید را معرفی میکند. او گفت: «ما تمرکز خود را بر حصول اطمینان از اینکه جامعه کامیونهای بستنی و دوستداران بستنی در سراسر کشور میتوانند هر زمان و هر کجا که بخواهند از خوراکیهای منجمد لذت ببرند، متمرکز هستیم.
سواری کامیون Ice Cream Social یادآوری مفیدی بود که افرادی مانند آقای ویس و خانم رودل در هر جامعهای، نه شرکتهای بزرگ، بدون توجه به موانع متعددی که با آنها روبرو میشوند، به آرامی به سمت آینده پیشروی خواهند کرد. برای همیشه تقاضا برای آنچه می فروشند وجود خواهد داشت.
یکی از پدرها در حالی که نفس نفس می زد تا سه عدد آب نبات پنبه ای، یک حلزون بروکسل و چرا نه یک اسنیکرز یخ زده سفارش دهد، گفت: “کامیون بستنی همیشه ارزش دویدن را دارد.”
در آن زمان، آسمان آبی یک بعد از ظهر زیبای میشیگان تاریک شده بود و با نزدیک شدن طوفان با رعد و برق برق می زد. تابلوهای نئونی در پنجره می درخشیدند. آنها مسیر را تمام نکردند، اما هوا برنامه های دیگری داشت. آقای ویس موسیقی را قطع کرد.
سپس صدای آشنای یک جیغ گیجآمیز آمد. سه دختر کوچولو در خیابان بودند و به بیرون می دویدند تا در برابر باران مقاومت کنند. دوباره آهنگ را ورق زد.
تابستان تقریباً تمام شده است. اما در ابتدا بستنی بیشتری برای فروش وجود داشت.
نوشتن بهبن کوهن در ben.cohen@wsj.com
حق چاپ © 2022 Dow Jones & Company, Inc. تمام حقوق حفظ شده است 87990cbe856818d5eddac44c7b1cdeb8