این استاد جامعه شناسی ضمن تحلیل علل «خودکشی» در ایران طی دوره 80 تا 98، گفت: میانگین خودکشی در 14 استان کشور بالاتر از میانگین کشوری است، در حالی که بیشترین میزان خودکشی در سال های 97 و 98 رخ داده است.
به گزارش ایسنا، دکتر اکبر علیوردی نیا، استاد جامعه شناسی دانشگاه مازندران در نشست «خودکشی در ایران، علل و راهکارهای مقابله با آن» که به همت انجمن جامعه شناسی ایران در پژوهشکده جهاد دانشگاهی پژوهش های بشردوستانه برگزار شد، آماری را در خصوص تشریح وضعیت این بیماری ارائه کرد. خودکشی در ایران، ایران بر اساس داده های پزشکی قانونی 80 تا 98 (طی 19 سال گذشته) گزارش شده است: البته این آمار دو نقص عمده دارد. اولاً، این آمار فقط بر خودکشی هایی متمرکز است که منجر به “مرگ” می شود، در حالی که “اقدام به خودکشی” مهمتر از خودکشی است که منجر به مرگ می شود.
وی با اشاره به اینکه اقدام به خودکشی 20 برابر بیشتر از خودکشی منجر به مرگ است، ادامه داد: برای ما نقطه حساسی که یک فرد در آن خودکشی می کند مهم است. از طرفی داده ها به طور کلی بیان می شود و اطلاعات دیگری مانند سن، جنسیت و … در آن وجود ندارد.
لیوردی نیا با اشاره به آمار ذکر شده در 19 سال گذشته و از 80 تا 98 تصریح کرد: بیشترین میزان مربوط به منطقه ایلام با 17.3 در هر 100 هزار نفر است. پس از آن کرمانشاه 13.6 در 100000 نفر و سپس لرستان 11.1 در 100000 نفر جمعیت بوده است. البته این داده های پزشکی قانونی، داده های خامی بود که من به نرخ تبدیل کردم.
به گفته وی، کمترین میزان خودکشی در دوره 19 ساله مذکور مربوط به استان سیستان و بلوچستان با 2.3، خراسان جنوبی با 2.7 و همچنین استان یزد است.
این استاد جامعه شناسی در عین حال تاکید کرد: استان سیستان و بلوچستان نیاز به مطالعه موردی ویژه دارد و باید به صورت جداگانه بررسی شود.
بیشترین میزان خودکشی در سال های 2017 و 2018 ثبت شده است
وی گفت که در مجموع میانگین خودکشی در 14 استان از 31 استان کشور بالاتر از میانگین کشوری است. میانگین کشوری ما 4.9 است و میزان خودکشی در 17 شهرستان نیز کمتر از میانگین کشوری است. بالاترین میزان خودکشی در دوره ذکر شده در سال های 2017 و 2018 با 6.2 در هر 100000 نفر بوده است. همچنین کمترین میزان آن مربوط به سال های 83 و 86 با 4.2 است.
وی همچنین گفت: میزان خودکشی در تهران، آذربایجان شرقی، اردبیل، اصفهان، فارس، قزوین، قم، مرکزی، مازندران و گیلان طی این 19 سال افزایش یافته است.
کاهش خودکشی در دهه 1990
علیوردانیا ادامه داد: خودکشی در ایلام تا سال 2019 رو به افزایش است، اما از سال 2019 روند کاهشی داشته و از 13.9 در سال 1980 به 19.7 در سال 2019 رسیده و سپس روند کاهشی داشته است. اوج خودکشی در ایلام در سال 90 بوده است.
روند افزایش ناگهانی خودکشی در تهران از سال ۱۳۹۴
به گفته این استاد جامعه شناسی، در مجموع آمار خودکشی در کشور از 4.2 در سال 80 به 6.2 در سال 98 رسیده است به طوری که در 19 سال گذشته شاهد افزایش 44 درصدی خودکشی بوده ایم.
وی در خصوص آمار خودکشی در تهران گفت: تهران جزو سه و چهار استانی بود که در سال 80 کمترین میزان خودکشی را در کشور به ثبت رساندند اما این روند به یکباره از سال 95 به اوج خود رسید و در نهایت به 6.8 رسید.
5 برابر خودکشی با «تفنگ داغ» در تهران
آلوردی نیا با اشاره به خودکشی های ناشی از سلاح گرم ادامه داد: در 19 سال گذشته روند خودکشی استانداردی در شهرستان های مختلف نداشته ایم. استان های آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، ایلام، چهار محال، بختیاری، قزوین، کردستان و گلستان در این سال ها با کاهش نسبی آمار خودکشی به دلیل استفاده از سلاح گرم مواجه شدند. بیشترین افزایش خودکشی با این روش را در تهران داشتیم که 5 برابر شد. بعد از تهران در قم و فارس سه برابر شد.
وی تصریح کرد: در اقصی نقاط کشور آمار خودکشی با حلق آویز شدن رو به افزایش است. در این نوزده سال بیشترین افزایش مربوط به استان تهران بود که چهار برابر شد. از سوی دیگر ایلام و حمدان شاهد کاهش چشمگیر این نوع خودکشی بودند به طوری که خودکشی از این طریق در این استان ها 40 درصد کاهش یافت.
این جامعه شناس درباره خودکشی با خودسوزی اظهار داشت: میزان خودسوزی در استان گلستان 10 برابر شده اما آمار خودسوزی در تهران روند نسبتاً ثابتی را نشان می دهد، در استان های آذربایجان غربی کاهش یافته است. ایلام، کرمانشاه و لرستان. بیشترین کاهش خودکشی با خودسوزی نیز مربوط به شهرستان ایلام بود.
وی تصریح کرد: می توان گفت که خودکشی در کل کشور و در 19 سال فوق الذکر اولین روش خودکشی حلق آویز است و 50 درصد خودکشی ها از این طریق انجام می شود. روش دوم مسمومیت و دارو به میزان 14 درصد، روش سوم خودسوزی و روش چهارم اسلحه گرم و سپس سقوط از ارتفاع است. نکته مهم این است که خودسوزی در استان ایلام سومین روش خودکشی پس از سال 1391 و پس از حلق آویز شدن بود در حالی که پیش از آن دومین روش پس از حلق آویز شدن بود.
به گفته این استاد جامعه شناسی، در این نوزده سال از روش های بسیار خشن خودکشی مانند خودسوزی، استفاده از سلاح گرم و … در استان هایی که پیش از آن شیوع بالایی داشت نام برده می شود. روند نزولی دارد.
صعود تهران به خودکشی “خودخواهانه”.
آلواردی نیا با اشاره به طرح U شکل دورکیم به تبیین اجتماعی خودکشی در ایران پرداخت و توضیح داد: داده ها گاهی غیر قابل اعتماد هستند و با احتیاط می توان گفت که به نظر می رسد نمی توانیم یک توضیح واحد برای خودکشی در ایران به دست آوریم زیرا نوع خودکشی در مناطقی مانند کشور های غربی و جنوبی، متفاوت از آنچه در شهرهای بزرگ و استان های صنعتی تر اتفاق می افتد، صحبت می کند.
وی ادامه داد: فکر می کنم خودکشی هایی که در مکان هایی مانند ایلام رخ می دهد ناشی از افزایش انسجام و نظم اجتماعی است. در مناطقی مانند تهران و استان های صنعتی تر، رابطه مستقیمی بین سطح نظم، انسجام اجتماعی و میزان خودکشی وجود دارد.
این استاد جامعه شناسی با بیان این مطلب اظهار داشت: به عنوان مثال شهرستان ایلام در حال حاضر به سمت پایین آمدن این رتبه حرکت می کند به خصوص از سال 1398 که سطح باسوادی بالا رفت. زمانی میزان خودکشی در ایلام شش برابر تهران و اکنون دو برابر در تهران است. تهران زمانی در انتهای پایین نمودار U شکل قرار داشت، اما اکنون به سمت چپ نمودار U شکل می رود و در حال حاضر تهران به سمت خودکشی و خودکشی اتمی پیش رفته است.
«خودکشی های افتخاری» در سال های اخیر افزایش یافته است
وی با اشاره به رابطه معکوس نظام اجتماعی با برخی مؤلفه ها مانند «طلاق»، تصریح کرد: به عنوان مثال وقتی با افزایش طلاق، خودکشی زن کاهش می یابد، به این معناست که نظام اجتماعی کاهش می یابد و هر چیزی که باعث وخامت اوضاع می شود. نظام اجتماعی و انسجام در جوامع بسته مانند یکی شدن روستایی و بادیه نشین و غیره، خودکشی را نیز کاهش می دهد. حتی یک تعریف تقلیل دهنده از خودکشی «رهایی از یک وضعیت هنجاری غیرقابل جایگزین» است.
وی تصریح کرد: در شش یا هفت سال گذشته شاهد افزایش آمار قتل شوهر بوده ایم، یا دختر خود را می کشد یا شوهرش را می کشد یا فرار می کند و شاهد جنایات ناموسی هستیم. او در مقاله ای نوشت که قتل های ناموسی را می توان خودکشی ناموسی نامید. به نظر من اینها یک تعبیر دارند و هر دو روی یک سکه هستند. قتل های ناموسی یا خودکشی های ناموسی ناشی از افزایش نظم اجتماعی در جامعه است و تا زمانی که زن کالای ارزانی در جامعه باشد که خون آن نصف قیمت مرد است، مشکلات طلاق به وجود می آید و… مشکل پابرجاست. . . به طور کلی به عنوان یک ایدئولوژی و به عنوان یک ساختار باید به ساختار جامعه مردسالار خود فکر کنیم.
چرا درمان خودکشی مهم است؟
در بخشی دیگر از این نشست، محمدعلی محمدی، جامعه شناس و عضو کرسی سلامت و توسعه اجتماعی یونسکو در پاسخ به این سوال که چرا خودکشی بیش از سایر مسائل اجتماعی اهمیت دارد؟ موضوع مهمی است حتی اگر باشد. تبدیل به یک موضوع اجتماعی نمی شود.
وی با بیان اینکه مرگ یک موضوع پیچیده وجودی است و زمانی که انسان مرگ را انتخاب می کند یا جزء اسطوره ها و قهرمانان است یا بخشی از کسانی است که از زندگی سیر شده اند، ادامه داد: خودکشی تجلی جسمانی مرگ روانی است. یعنی انسان ابتدا از نظر روانی می میرد و سپس مرگ جسمانی ظاهر می شود. بر اساس نظریات، قبل از مرگ جسمانی، مرگ در جامعه و مرگ در فرهنگ و اخلاق وجود دارد که فرد خودکشی می کند.
این جامعه شناس با طرح این سوال که چگونه و در چه شرایطی بر “ترس از مرگ” غلبه کرد، گفت: خودکشی در ایران پدیده ای رو به رشد است و گفته می شود از هر 100 هزار نفر 6 نفر دست به خودکشی می زنند. آنها موفق شدند. ایران رتبه سوم کشورهای اسلامی و رتبه 58 جهان را دارد. از هر 100000 نفر 125 نفر خودکشی می کنند و 6 نفر زنده می مانند. همچنین روزانه 13 نفر خودکشی می کنند که از سال 1388 تاکنون این 13 نفر به 15 نفر تبدیل می شوند.
65 درصد از خودکشی ها در سال 2099 «مرد» بودند.
محمدی خاطرنشان کرد: میانگین خودکشی در کشور ما 6 و میانگین جهانی 5.2 است. و 54 درصد از تمام خودکشی های منجر به مرگ در میان جوانان زیر 30 سال رخ داده است.
یادآور می شود: بر اساس آمار وزارت بهداشت در سال 2019، 100 هزار نفر در ایران خودکشی کرده اند که این درصد نیز رو به افزایش است. پس از مردان جوان، مردان متاهل یا پدران قربانیان بعدی هستند. تقریبا نیمی از خودکشی ها در میان زوج های متاهل رخ می دهد. همچنین در سال 2019 مردان 65 درصد و زنان 35 درصد و در سال 2018 مردان 70 درصد خودکشی ها را تشکیل می دادند.
دلیل آمار بالای خودکشی در “غرب کشور”
این جامعه شناس با بیان اینکه تاکنون گفته می شود بحث خودکشی در غرب کشور بیشتر است، خاطرنشان کرد: شاخص فلاکت و ناتوانی تاکنون در غرب کشور بیشتر است. بین خودکشی 34-15 سال با مسائل خانوادگی و مالی رابطه معناداری وجود دارد. رابرت مرتن می گوید زمانی که افراد به اهداف خود نمی رسند و ابزاری برای رسیدن به آنها ندارند، احساس ناتوانی می کنند و بر اساس مدل مرتن واکنش های متعددی از خود نشان می دهند. از جمله این روش ها این است که افراد با روش های خلاقانه و مجرمانه مانند رشوه خواری و قاچاق به این هدف می رسند، اما برخی از آنها تشریفاتی هستند و برای رسیدن به اهداف خود به دنبال اختلاف و مبارزه نیستند و برخی دیگر می خواهند به اهداف خود برسند و آشوبگر هستند. . برخی از افرادی که از رسیدن به هدف کنار میروند و خود را منزوی میکنند، عقبنشینی هستند و میتوان ادعا کرد که ناامیدی ناشی از بدبختی را میتوان از نظریه ناامیدی مورتن، یکی از عوامل کنارهگیری «خودکشی» استناد کرد. .
محمدی گفت: خودکشی نتیجه اجتناب ناپذیر ناتوانی است، گفت: انسان از پدر و مادر و نزدیکان خود می آموزد. طبق نظریه آلبرت بندورا، خودکشی مسری و اکتسابی است و اگر برای نزدیک ترین افراد خانواده شما اتفاق بیفتد، تقلید بسیار زیاد است. مردم ابزار و روش های خودکشی را یاد می گیرند. بنابراین برای جلوگیری از این امر می توان از توضیحات اجتماعی و اجتماعی استفاده کرد.
وی در بخشی دیگر از سخنان خود پیشنهاداتی را در این زمینه برای مقابله با خودکشی بیان کرد و گفت: موضوع معیشت باعث از هم گسیختگی خانواده می شود و بر اساس برخی عوامل خاص روانی برخی در موارد ناتوانی خودکشی را انتخاب می کنند. دولت می تواند موظف باشد که برای کنترل این موضوع به ازای هر 200 نفر در نهادها و سازمان ها یک روانپزشک یا آسیب شناس تعیین کند. باید تلاش کرد تا هزینه های اقتصادی و روانی برای سرپرستان خانوار کاهش یابد. برای مدیریت آسیب ها باید از نظریه های اجتماعی استفاده کرد.