بعدی- از ریاضیات تئوری بازی ها برای پیش بینی نتایج در موقعیت های تعارض استفاده می شود. تئوری بازی اکنون توسط داده های بزرگ برای حل مسائل بحث برانگیز بین مردم و محیط اقتباس شده است.
به گزارش فرارو که مادر دیپلماسی گزارش داده استنظریه بازی یک مفهوم ریاضی است که هدف آن پیشبینی نتایج و راهحلهای مسئلهای است که در آن دو طرف به شیوههای متضاد بازی میکنند.،واکنش همپوشانی یا ترکیبی در این نظریه، بازی همه را به راهحل بهینه یا «تعادل» هدایت میکند.
این موقعیت نوید یک رویکرد علمی برای درک چگونگی تصمیم گیری افراد و یافتن مصالحه در موقعیت های دنیای واقعی را می دهد.
نظریه بازی ها در دهه 1940 در حوزه اقتصاد شکل گرفت. جان نش در سال 1994 جایزه نوبل علوم اقتصادی را به دلیل فعالیت در این زمینه دریافت کرد. فیلم برنده اسکار «ذهن زیبا» با بازی راسل کرو در نقش «جان نش» نیز با همین موضوع تولید شد.
پروفسور نیلز بونفیلد، دانشمند اجتماعی و زیست محیطی در دانشگاه استرلینگ در بریتانیا می گوید. این به ویژه در عصر داده های بزرگ صادق است.”
او میگوید: «تئوری بازیها بهعنوان یک ایده تئوریک مدتهاست که برای نشان دادن راهحلهایی برای مشکلات مربوط به تعارض وجود داشته است. برای استفاده از آن و در عین حال دسترسی افراد بیشتری را فراهم میکند».
درگیری های حفاظتی
پروفسور بونفیلد پروژه ConFooBio با بودجه اتحادیه اروپا را رهبری کرد، که تئوری بازی را در سناریوهایی که در آن افراد بر سر منابع و محیط در تضاد هستند، اعمال کرد. تیم او به دنبال توسعه مدلی برای پیشبینی راهحلهایی برای تضاد بین امنیت غذایی و تنوع زیستی بود. نقطه شروع این بود که وقتی بین دو یا چند طرف مثلاً با زمین یا منابع طبیعی درگیری وجود دارد، چه باید بکنیم؟ آیا باید مواد غذایی بیشتری تولید کنیم؟ یا باید از منطقه خاصی از تنوع زیستی محافظت کنیم؟ این تیم بر روی هفت مطالعه موردی، از مبارزات کشاورزان و حفاظت از غازها در اسکاتلند تا فیل ها و حمله به محصولات کشاورزی در گابن، تمرکز کردند. ConFooBio بیش از 300 کارگاه تئوری بازی با بیش از 900 نفر در مکان های مختلف از جمله گابن، کنیا، ماداگاسکار، تانزانیا و اسکاتلند برگزار کرده است.
چالش های زیست محیطی
پروفسور بونفیلد متوجه شد که لازم است تئوری بازیها را در خالصترین شکل آن کنار بگذارد و بازیهای پیچیدهتری را برای مقابله با چالشهای زیستمحیطی که جهان در حال حاضر با آن مواجه است، مانند تغییرات آب و هوایی توسعه دهد. همچنین، یک رویکرد مبتنی بر افراد بیشتر از آنچه در ابتدا برنامه ریزی شده بود برای هدف قرار دادن بهتر بازی ها ضروری شده است. شرکتکنندگان شامل افرادی بودند که مستقیماً در این درگیریها شرکت داشتند و در بسیاری از موارد بسیار ناراضی بودند. از طریق بازیها، ما سطح بالایی از مشارکت را از جوامع دریافت کردیم، حتی از جوامعی که درگیریهای زیادی وجود دارد و مردم مردد هستند که نشان دهند. زمانی که افراد به یکدیگر اعتماد دارند و نظر دارند و زمانی که پول کافی برای تلاشهای حفاظتی دریافت میکنند، قادر به حل تعارض هستند، حل تعارض ممکن است.
بازی حفاظتی
محققان همچنین یک بازی حفاظتی در دسترس به نام Crops vs Creatures ایجاد کردند که در آن بازیکنان بین طیف وسیعی از گزینهها، از تیراندازی به موجودات گرفته تا اختصاص زیستگاه برای حفاظت، تصمیم میگیرند.
پروفسور بونفیلد امیدوار است که این نوع بازیها از طریق فروشگاههای اپلیکیشن محبوبتر شوند، مانند بازی در مورد تضادهای تنوع زیستی و عدالت انرژی در ابتکار جداگانهای که روی پروژهای به نام Beacon کار میکند. او میگوید: «اگر به مردم بگویید که یک بازی جالب یا یک مدل پیچیده دارید، کدام یک را انتخاب میکنید، فکر میکنم پاسخ بسیار آسان است.
پروفسور Bonfield می افزاید: “در پروژه ConFooBio، ما توانستیم نشان دهیم که مدل ها و الگوریتم های جدید ما می توانند با شرایط جدید سازگار شوند و به تغییرات محیطی و اجتماعی پاسخ دهند. مدل های ما برای پیشنهاد راه هایی برای مدیریت تضاد بین سهامداران با اهداف رقابتی مفید هستند. ”
پویایی رسانه های اجتماعی
پروژه دیگری، Odycceus، از عناصر تئوری بازی استفاده کرده است تا آنچه را که رسانههای اجتماعی میتوانند در مورد پویاییهای اجتماعی به ما بگویند و احتمالاً به ما در تشخیص زودهنگام تعارضات اجتماعی در حال ظهور کمک کنند، به کار برده است. آنها زبان، محتوا و نظرات بحث های رسانه های اجتماعی را با استفاده از ابزارهای داده تجزیه و تحلیل کردند. Eckhard Ulbricht، هماهنگ کننده پروژه Odycceus و فیزیکدان در موسسه ریاضیات ماکس پلانک در لایپزیگ، آلمان، توضیح داد که چنین ابزارهایی برای تجزیه و تحلیل مقادیر زیادی از اطلاعات در گفتمان عمومی ضروری هستند. انگیزه کار او تا حدی تلاش برای درک دلایل قطبی شدن دیدگاهها و رشد جنبشهای پوپولیستی، عمدتاً در جناح راست افراطی بود.
انگیزه کار او تا حدودی تلاش برای درک دلایل قطبی شدن عقاید و رشد جنبشهای پوپولیستی مانند سازمان راست افراطی PEGIDA بود که در زادگاهش درسدن در سال 2014 تأسیس شد. این تیم ابزارهای مختلفی را ایجاد کرد که از طریق یک پلتفرم باز به نام پنلوپه در اختیار محققان قرار گرفت. در این تحقیق مواردی مانند لایک های توییتر کاربران مورد بررسی قرار می گیرد و محققان را قادر می سازد تا ارتباطات بین کاربران توییتر و موضوعات پرطرفدار را درک کنند و این موضوع به درک چگونگی توسعه بحث های اجتماعی کمک می کند.
برنامههای دیگر شامل دو برنامه مشترک Opinion Monitor و Opinion Facilitator بود که افراد را قادر میسازد تا پویایی موقعیتهای درگیری را مشاهده کنند، مانند کمک به پیوند دادن مقالات خبری حاوی مفاهیم مرتبط.
الگوهای پلاریزه
اولبریخت میگوید: «این بازارها واقعاً به ما این فرصت را دادهاند که دید بهتری از الگوهای قطبیسازی و درک جهانبینیهای مختلف داشته باشیم. به عنوان مثال، او میگوید، تیمش موفق به ایجاد مدلی از تأثیر واکنشهای اجتماعی بر قطبیسازی شد که ایدههای نظری را از نظریه بازیها در بر میگرفت.
نتایج نشان میدهد که شکلگیری گروههای قطبیشده آنلاین کمتر با مفهوم سنتی حبابهای رسانههای اجتماعی و اتاقهای پژواک ارتباط دارد، همانقدر که مردم با کسب تأیید همسالان خود، هویت خود را میسازند. او اضافه میکند که اتصال نقاط بین نظریه بازی و قطبیسازی میتواند کاربردهایی در دنیای واقعی برای مواردی مانند بهترین نحوه تنظیم رسانههای اجتماعی داشته باشد.
او میگوید: «در تدوین نظریه بازی، شما با انگیزه بازیکنان شروع میکنید و آنها اقدامات خود را برای به حداکثر رساندن دستاوردهای مورد انتظار انتخاب میکنند.
اولبریش می افزاید که امیدوار است چنین مدل هایی درک بهتری از دموکراسی و بحث در حوزه عمومی ارائه دهند و همچنین راه های بهتری را برای مشارکت مردم در بحث های عمومی نشان دهند. او میگوید: «در نتیجه، راههای بهتری برای مقابله با درگیریهایی که داریم و باید حل شود، خواهیم داشت. اولبریخت توضیح میدهد که چالشهای مهمی در کاربرد نظریه بازی در موقعیتهای دنیای واقعی وجود دارد.
دیدگاه های مختلف
برای مثال، ادغام تفاوتهای فرهنگی در نظریه بازیها دشوار است، زیرا چنین تفاوتهایی ممکن است به این معنا باشد که دو نفر روشهای بسیار متفاوتی برای نگاه کردن به یک مشکل دارند. پروفسور بونفیلد افزود: مشکل تئوری بازی ها این است که به دنبال راه حل هایی برای حل یک مشکل است. با نگاهی به درگیری های چند سال گذشته، برای من واضح است که ما نمی توانیم تعارض ها را حل کنیم، فقط می توانیم آنها را مدیریت کنیم. همچنین عواملی مانند تغییرات اقلیمی و بافت محلی در یک مدل موضوع پیچیده ای هستند.
با این حال، او میگوید: “تئوری بازیها روشی مفید برای کشف مدلها، بازیها و برنامهها برای مقابله با تعارض است. از اصول بسیار ساده تا موقعیتهای بسیار پیچیده، نظریه بازی نقطه ورود خوبی است. نظریه بازی چارچوبی را به ما میدهد که در آن چارچوب تو می توانی کار کنی.”