آینده– انجمن فلسفه فرهنگهای ایران درباره وقایع اعتراضی پس از درگذشت مهسا امینی و آشفتگیهای هفتههای اخیر؛ بیانیه ای منتشر کرد.
به گزارش فردا در این بیانیه آمده است: حوادثی که پس از فاجعه درگذشت مهسا امینی آغاز شد، گواه وجود درگیری های عمیق در جامعه ایران است. درگیری هایی که در واکنش ناگهانی جوانانی که خود را قربانی سبک حکومتی می دانند که خواسته ها و زندگی آنها را نادیده می گیرد، پدیدار شد.
گسترش اعتراضات را می توان در سطح سیاسی به گونه های مختلف تفسیر کرد، اما در سطح عمیق تر آن را نتیجه دامن زدن به «حاشیه نشینان» دانست. کسانی که تحت قاعده دوگانگی به رسمیت شناخته نمی شوند.
در عصر مدرن، ایران همواره برای رسیدن به نظمی نوین در آشفتگی بوده است و اگرچه بخشی از دستاوردهای فرهنگ مدرن را به دست آورده و جذب کرده و به سوابق فرهنگی خود پیوند زده است، اما همچنان فرهنگ، فکر و اندیشه را می پذیرد. پایگاه کثرت گرایی». تبعیض اجتماعی و سیاسی با مشکل پیش روی ما.
تجارب همه کشورها و نتایج خرد جمعی ایرانیان نشان می دهد که اولین گام برای تشکیل یک رژیم باثبات، تکیه بر اصل گفتگو و درک نقش همه اقشار جامعه است. این اهمیت در وهله اول مستلزم شناخت «دیگری» با تمام نیازهایش است. بدون پذیرش «دیگری» و کنار گذاشتن «حاکمیت مطلق»، نخستین گام برای شکلگیری خرد جمعی در قالب قانون و نظام اقتدار که اراده اکثریت مردم را مقید کند، برداشته نمیشود.
اگر از این منظر به مسائل امروز ایران نگاه کنیم، با گروه بزرگی از جوانان روبرو هستیم که نیازها و خواسته های خود را فراموش شده می بینند. این نسل خود را در فضایی می بیند که توسط دوگانگی ایجاد شده است. فضایی که در آن «دیگران» را متفاوت، غریبه میدانند و لقبهایی چون منحرف، یاغی، عامل دشمن و وسوسههای غرب بر آنها اطلاق میشود. این عناوین بوی رد و انکار می دهند. نسلی که تحمل و انعطاف و محبت را تجربه نکرده و به شرطی پذیرفته می شود که تحت فرمان باشد، همیشه در معرض عصیان و فریاد است.
به دلیل طولانی شدن این روش مقابله با نسل جوان، متأسفانه درگیریهای فراوان دیگری در لایههای مختلف زندگی ایرانیان پدید آمده و اخیراً به عنوان چالشی بین رژیم حاکم و گروه شورشی مطرح شده است. در حالی که این اتفاق به خودی خود تمام ماجرا نیست، اما مبارزات فراگیر در جامعه را نباید به رویارویی بخشی از مردم با سبک حاکمیتی موجود خلاصه کرد.
ایران امروز نیاز مبرمی به تقویت روحیه و منش گفتگو در همه سطوح دارد. فضاهای عمومی و خصوصی در زندگی ایرانیان تحت تأثیر فضای چالش برانگیز عرصه سیاسی، رویارویی شدید و تعقیب درگیری است و به همین دلیل، ایران امروز باید در مسیری قرار گیرد که همه تمایل به زندگی داشته باشند. با دیگران. با همه تفاوت ها و تفاوت هایشان.
سبک محبت و مدارا و شفقت که آموزه بزرگ فرهنگ ایرانی و اسلامی و دلیل ماندگاری این فرهنگ بود، اکنون به شدت آسیب دیده است. اگر امروز به نسل جوان و خواسته های پنهان و ناگفته آنها توجه نشود، ایران وارد بحران های بزرگ تری خواهد شد و ادامه سیاست تبعید و طرد، هرگونه امکان مثبت و سازنده در سنت های فرهنگی این سرزمین را از بین خواهد برد. پرتگاه عمیقی شکل می گیرد.
در شرایط کنونی تغییر در گفتمان رسمی و سبک سیاست گذاری و مدیریت امری اجتناب ناپذیر است. اگر اینطور نیست، پس وظیفه روشنفکران، صاحبان خرد و نفوذ در میان مردم است که سعی کنند راه های جدیدی برای گسترش و تعمیق گفت وگو بیابند.
باید سعی کنیم تجربیات نسل های گذشته را به نسل جوان منتقل کنیم و اجازه دهیم درک و تجربیات نسل جوان وارد ذهن و روحیه نسل بزرگسال شود. جوانان امروز باید از تاریخ ایران و زخم های کهنه ای که هنوز التیام نیافته یاد بگیرند و بزرگترها از سر دلسوزی و دلسوزی به سخنان جوانان گوش دهند.
امروز بیش از گذشته به همدلی، تأمل متقابل و گفتوگوی فراگیر بین نسلها و گروههای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی نیاز داریم. گفتگو امکان نزدیکی و دید عمیق تری از تفاوت ها را فراهم می کند. امروز، ایران برای غلبه بر بحران های بزرگی که در آشفته خاورمیانه با آن مواجه هستیم، نیاز به احیای روحیه هماهنگی و دوستی دارد.
ما باید همه حاشیه نشینان را ببینیم و زمینه را برای گسترش مشارکت آنها در تصمیمات و اقدامات جمعی فراهم کنیم. می توان «پذیرفتن دیگری» را شعار امروز ایران کرد و کثرت گرایی جامعه ایران را به امتیازی برای آینده آن تبدیل کرد.
باشد که ایران متحد با همه اختلافاتش یک ایرانی بماند و به جای شعارهایی که بوی تفرقه، نفرت و خشونت می دهد، راه مدارا، عشق، ایمان و تروریسم را در پیش بگیریم.
هیئت مدیره انجمن فلسفه فرهنگی ایران
7/11/101