در اولین قرار ملاقاتشان در دسامبر گذشته، جوآن ماری کلین به جک ویلیام پینتو اعتراف کرد: او گفت که او 79 ساله نبود، بلکه 87 ساله بود.
خانم کلاین گفت: «میدانستم هیچکس به زنی که میگوید 87 ساله است زنگ نمیزند. “و در واقع، من آن را با جک تایید کردم.”
سپس در 88 سالگی، آقای پینتو – که دو ساعت و نیم از خانهاش در هانوفر، پنسیلوانیا رانندگی کرده بود تا با خانم کلاین برای صرف شام در نزدیکی خانهاش در فیلادلفیا ملاقات کند – از این مکاشفه بیتفاوت نبود. خانم کلاین حتی به شوخی گفت که اگر زنان جوانتر را ترجیح میدهد، باز هم مطابق قانون است.
صرف نظر از سن او، از زمانی که در ماه قبل در SilverSingles، یک سایت دوستیابی برای سالمندان، با آنها آشنا شدند، صراحت و صراحت نشانه تعامل آنها بوده است. قبل از ملاقات با آنها، آنها چندین پیام در مورد موضوعات مختلف، از جمله اینکه در دانشگاه چگونه بودند و شادترین روز زندگی یکدیگر را رد و بدل کردند.
بعد از صرف غذا، خانم کلاین پرسید که آیا آقای پینتو میخواهد آپارتمان او را که اخیراً بازسازی شده است ببیند. او گفت: «بخشی از دلیل من این است که واقعاً میخواهم او آپارتمان را ببیند، اما نیمه دیگر این بود که نمیتوانستم بفهمم او چگونه میتواند دختری را در یکی از خیابانهای فیلادلفیا جلوی دربان ببوسد.»
پانزده دقیقه بعد از اینکه به خانه او رسیدند، آقای پینتو از خانم کلاین سوال خاصی پرسید: “خب، بازی پایانی شما چیست؟”
همسر اول او که بیش از 60 سال با او ازدواج کرده بود، بیش از دو سال پیش درگذشت. آقای پینتو گفت: “من می خواستم دوباره ازدواج کنم.” “من دوست دارم ازدواج کنم.” سوال او راهی بود برای اینکه ببیند آیا خانم کلاین در همین مسیر است یا خیر.
پاسخ او نشان می دهد که آنها حداقل در ابتدا اینطور نبودند. او به یاد آورد که به او گفت: “من فقط می خواهم یکی به سینما برود و شنبه شب برای شام بیرون برود، شاید در یک کلوپ جاز.”
خانم کلاین که قبلاً دو بار ازدواج کرده بود، شوهرش را نیز از دست داد: شوهر دومش 10 سال پیش درگذشت. او گفت که زندگی اش پر از خانواده، سفر و موفقیت ها بود. برای چندین دهه، خانم کلاین مهدکودک، مدرسه مقدماتی اردک زرد و اردوی تابستانی خود، کمپ روز جاده های کشور، در مانالاپان، نیوجرسی را اداره می کرد، که هر دوی آنها را تاسیس کرد.
علیرغم انتظارات نادرست آنها، آنها دوستانه از هم جدا شدند. روز بعد، آقای پینتو که در سن 57 سالگی از حرفه بازاریابی خود بازنشسته شد، نامه ای برای خانم کلاین در وب سایت SilverSingles فرستاد. این شامل ایمیل شخصی او بود و با این خط به پایان می رسید: “اگر چیزی نیاز دارید، با من تماس بگیرید.” خانم کلاین گفت که یادداشت را به عنوان “نامه بوسیدن” خوانده است.
[Click here to binge read this week’s featured couples.]
این زوج به بن بست رسیدند. همانطور که آقای پینتو توضیح داد، “من به او گفتم: “من واقعاً یک همسر نمی خواهم. همسفر کسی است که با او تماس می گیرید و می گویید: “من می خواهم جایی بروم، آیا به سگ من اهمیت نمی دهید؟” یا بدتر: «میتوانی بیایی و از سگ مراقبت کنی چون من امشب قرار ملاقات دارم؟»
آنها تصمیم گرفتند چند ماه آینده را برای ادامه آشنایی با یکدیگر صرف کنند. خانم کلاین که در ماه آوریل برای سفر به پاریس برنامه ریزی کرده بود، به یاد می آورد که فکر می کرد “اگر همه چیز خوب پیش برود، ممکن است با من بیاید.”
این دو شروع به رانندگی رفت و برگشت بین خانه های خود کردند و در آخر هفته های طولانی اقامت داشتند. خانم کلاین گفت: «حقیقت این است که ما بعد از ماه اول عاشق شدیم. “در ماه دوم و سوم، ما فقط به دنبال بخش های دیوانه کننده یکدیگر بودیم. ما این کار را نکردیم.”
آقای پینتو افزود: “زمانی که با هم گذراندیم بسیار آرامش بخش بود.”
هر دو خانواده بزرگ دارند – خانم کلاین شش فرزند و 18 نوه دارد. آقای پینتو سه فرزند و شش نوه دارد – آنها از توسعه روابط خود استقبال کردند. قبل از اینکه برای اولین بار با خانواده اش ملاقات کند، خانم کلاین برای مدت کوتاهی مضطرب بود. اما آقای پینتو خیلی زود آرام شد. او به او گفت: “این یک آزمایش نیست.” “فقط جون من باش.”
وقتی خانم کلاین در آوریل عازم پاریس شد، آقای پینتو که اکنون 89 سال دارد به او پیوست و بعداً پیشنهاد ساخت یک پل در شهر را داد. او گفت: “وقتی 89 ساله هستید، پنج سال طول نمی کشد تا تصمیم بگیرید که با کسی ازدواج می کنید.”
در 2 ژوئیه، آنها در Rittenhouse Grill، یک استیک خانه با پیانو، در فیلادلفیا ازدواج کردند. کشیش جولیان هال، کشیش بازنشسته کلیسای متحد مسیح، نامزد شد.
این زوج تازه ازدواج کرده که قصد دارند بین خانه های خود در فیلادلفیا و هانوفر زندگی کنند، در این مراسم حلقه های ازدواج حکاکی شده را به یکدیگر هدیه کردند. گروه موسیقی خانم کلاین میخواند: «جوان من باش». روی حلقه آقای پینتو نوشته شده است: «پایان بازی».