دانیل سیلوا یک مصاحبه تلفنی را با عذرخواهی برای چند ساعت وقت گذاشتن برای پاسخ به درخواست مصاحبه تلفنی آغاز می کند.
سیلوا، نویسنده 25 رمان جاسوسی، از جمله پرتره یک زن ناشناس، پس از کسب رتبه اول، اکنون در سومین هفته خود در فهرست رمان های فانتزی جلد گالینگور قرار دارد.
سیلوا از زمان شروع همه گیری، سه کتاب را تکمیل کرده است. (دو مورد دیگر «ویلنسلیست» و «نظم» هستند.) او اجازه می دهد ایده جدیدی در تابستان جاری شود، سپس به یک دوره هفت ماهه نویسندگی می رود که بسیار استرس زا و ساده به نظر می رسد، شما تعجب خواهید کرد که چرا آن را در خانه امتحان نکردید. سیلوا گفت: «من میخراشم و کلیک میکنم و به کتابی راه پیدا میکنم و روز کارگر را اولین اسلحه میدانم. او را اول فروردین تحویل دادم». به طور کلی، او ویرایش های نهایی را تا اوایل ژوئن به پایان می رساند و خواستار اعمال تغییرات در ناشر خود تا آخرین لحظه ممکن است. (“من همیشه مخالف ساعت هستم.”) در اوج فرآیند، هر بار 12 ساعت اجرا می شود.
سیلوا، روزنامهنگار سابق، به یک ویژگی خلاقانه خود اعتراف میکند: این امر به سکوت مطلق نیاز دارد در حالی که برای گابریل آلون، قهرمان تازه بازنشسته، که در بازسازی هنر و جمعآوری اطلاعات کار میکند، بزرگسالی جدید آماده میشود. سیلوا که از دفاتر خانگی در جورج تاون و شهرستان پالم بیچ فلوریدا کار می کند، گفت: «دمنده برگ می تواند روز من را خراب کند. (اولی مشرف به یک باغ کوچک است، در حالی که دومی مشرف به آبراه داخلی است.) ماشین چمن زنی در زمین ورزشی مجاور خانه ما. این آفت وجود من است.”
صداهای راه رفتن، ساخت و ساز، و “کوبیدن عمومی” نیز برای حیوانات خانگی آزاردهنده است. در مورد صداهای حواس پرت تر، سیلوا اعتراف کرد: “کمترین صداهای مورد علاقه من نیز مورد علاقه من است. همسرم یک خبرنگار CNN است. وقتی او با تلفن صحبت می کند، او است. براستی با صدای بلند من عاشق گوش دادن به او هستم که کارش را انجام می دهد، اما این کار با من تداخل دارد، بنابراین “سکوت” زیادی وجود دارد و “می توانی به اتاق دیگری بروی.” وی افزود: صدای نوشته های من او را آزار می دهد، این یک خیابان دو طرفه است.
مبادا فکر کنید سیلوا یک غول است (حرف او)، روال نوشتن او شامل مواردی است که برای هر دو طرف سودمند و خانواده پسند است. او گفت: “وقتی استراحت می کنم، کار مورد علاقه من شستن لباس است.” “همسرم هر روز به خانه می آید تا انبوهی از لباس های تا شده اش را ببیند. سطل های لباسشویی در خانه ما خالی است.”
الیزابت ایگان ویراستار نقد کتاب و نویسنده کتاب پنجره ای باز می شود.