[ad_1]
هفته گذشته سالگرد درگذشت دیگو مارادونا فوتبالیست کهنه کار آرژانتینی بود. کسی که خیلی ها او را بهترین بازیکن تاریخ فوتبال می دانند. احتمالاً هیچ کس بیشتر از فرناندو سیگنینی درباره دیگو نمی داند. بدنساز خود دیگو که در دوران فوتبالش و مربیگری آلبی سلسته او را در تیم ملی آرژانتین همراهی کرد.
او در مصاحبه با ال پیس کمتر از مارادونا گل زد.
مارادونا برای آرژانتین چیست؟
فوتبال محبوب ترین ورزش در آرژانتین است و طرفداران زیادی دارد. ما مردمی اسطوره ای و قهرمان هستیم. دیگو در تاریخ آرژانتین و هم سطح با رهبران بزرگ این کشور است. من معتقدم دیگو آخرین قهرمان آرژانتین و شاید مهمترین آنها باشد. او محصول نهایی افتخار و موفقیت اوست و البته معتقدم اگر با آرژانتین قهرمان جام جهانی 1986 نمی شد، در جایگاهی مشابه لیونل مسی قرار می گرفت. اگر مسی جام جهانی را نبرد، همیشه مورد قضاوت قرار می گیرد. در آرژانتین رسم بر این است که یک فرد را نه بر اساس شایستگی بلکه بر اساس کرامت قضاوت می کنند. دیگو یک فوتبالیست جادویی بود و برای تحسین همه به دنیا آمد.
یک بار گفتی با دیگو تا آخر دنیا می روی، اما حاضر نیستی در گوشه ای خلوت با او زندگی کنی. چه زمانی شخصیت واقعی او برای شما مشخص شد؟
وقتی توقعات بالا باشد، تصویری از خود می سازید و مجذوب آن می شوید. من همیشه به آن قطعه ادیسه فکر می کنم که در آن اولیس خود را به کمان کشتی بسته و گوش مریخ نوردهای خود را با موم پوشانده و به همین دلیل است که اولیس نجات یافته است. اما دیگو گوش های کسی را نبست و البته هرگز خود را به هیچ میله ای نبست. پرید توی آب و غرق شد. در دنیایی مثل امروز، کاملا ریاکارانه و ریاکارانه، دیگو می خواست خود را در آتش خودش بسوزاند. دیگو هنگام مرگ 600 سال داشت زیرا هر سال زندگی او مانند یک دهه از زندگی اوست. او یک نیروی طبیعی بود.
تحقیقات و آزمایشات فیزیکی مارادونا
آنتونیو دال مونته، رئیس بخش فیزیولوژی کمیته المپیک ایتالیا و دانشمند برجسته در سازمان های نظامی و ورزشی در سراسر جهان، مارادونا را معاینه کرد و به من گفت که دوست شما به دلیل توانایی های خارق العاده اش می تواند یک خلبان آزمایشی استثنایی برای هواپیماهای جنگی باشد. در اطراف روی وقتی می گوید خداوند همه انسان ها را برابر قرار داده است… مارادونا به سمت راستش نگاه کرد و گوش چپش نمایان بود! من هم همین وضعیت را در مسی یافتم. دال مونته گفت که دیگو سریعتر از بهترین دوندگان به محرک ها پاسخ می دهد، با توجه به اینکه او سریع ترین دونده جهان در دهه 1980 بود.
کدام یک از نقاط قوت مارادونا شما را بیشتر تحت تاثیر قرار داد؟
انعطاف پذیری آن. زمانی که برای آماده شدن برای جام جهانی ایتالیا به لاپامپا رفتیم، او به کوکائین معتاد بود و باید با سندرم افسردگی دست و پنجه نرم می کرد. او هیچ میلی گرم کوکائین به همراه نداشت و نمی خواست آن را مصرف کند. شب ها تحت فشار بود که مواد مصرف نکند، برای همین بیرون رفتیم ورزش کنیم تا از پا در آمد. در بیشتر موارد تمرین تا صبح ادامه داشت. خیلی سخت ورزش کردیم. خیلی سخت و عضلانی، پریدن، افتادن، خزیدن، هل دادن، دویدن، تغییر جهت، دویدن دوباره… چیزهایی که باعث می شود فقط روی آن تمرکز کنید. یادم هست بالاخره دیگو را در آغوش گرفتم و با خندان به خانه رفتیم.
بعد از 5 دقیقه دیگو علاقه ای به مصرف نداشت. وقتی می خواهید از صفر به صد برسید، باید تصور کنید که مورد حمله یک شیر قرار می گیرید، بدون اینکه به شما فرصتی برای آماده سازی بدهد… کوکائین فکر نمی کند. به همین دلیل روز خود را پر از فعالیت و هیجان می کرد. صبح تمرین کردیم، چرت زدیم و بعد از ظهر به باشگاه بوکس قهرمان سبک وزن آمریکای جنوبی، میگل آنجل کامپانینو رفتیم.
وقتی رسیدیم، دیگو را بوکسور کردیم، او قرار بود با میگل آنجل بوکسور شود. یک روز کامپانینو به دون دیگو (پدر مارادونا) گفت: “خوشبختانه او پسرش را وقف فوتبال کرد، زیرا اگر خودش را به بوکس می برد، صورت من پر از دستان او می شد.”
او توانایی طبیعی در کپی کردن حرکات بوکس داشت و هیچ ضربه سختی برای تحت تاثیر قرار دادن او نداشت. درد بهترین سوخت برای او بود. یک هفته مانده به جام جهانی عجیب بود که در بازی با کامرون پای چپش قطع شد و مچ پایش شکسته نشد. او هرگز یک بازی را از دست نداد. دیگو هرگز در زندگی خود پا روی گاز نگذاشته بود و در واقع یک دیوانه بامزه بود.
مارادونا با برخی از بزرگترین شخصیتهای ورزشی جهان امروز که کامل و عاری از هرگونه بیاخلاقی هستند، مخالف است.
دیگو بدبختی ها و کمبودهای خود را نشان داد و متأسفانه شخصیت یک فرد غنی می شود. متأسفانه این یک افسانه نیست. 2500 سال می گذرد و ما مدام در مورد افلاطون و ارسطو صحبت می کنیم. اگر تکنولوژی فعلی دیگو در فوتبال وجود داشته باشد، همیشه در مورد او صحبت می شود و تحت آن قرار می گیرد. من مطمئن هستم که تخلفات مارادونا در رسانه ها در مورد بیش از 7 درصد مرگ و میر کودکان در آرژانتین مورد بحث قرار گرفته است.
سیستم از شما می خواهد که احمق تر باشید. در این نقطه از جهان شاعری وجود ندارد و اگر هم باشد پنهان می ماند. باید بی احساس باشی، باید بی رحم باشی. اینجا همه برای مرگ مارادونا عزادار شدند، نه شخص احمقی که مارادونا را ناامن کرد. من فکر می کنم در نهایت او می خواست بمیرد. وقتی پدر و مادرش، توتا و دون دیگو از دنیا رفتند، او به این فکر کرد که بعد از آن چه اتفاقی خواهد افتاد. از این به بعد با شامامه (رقص محلی در شمال غربی آرژانتین) کی می رقصم؟ او با پدر و مادرش رابطه خوبی داشت. دون دیگو عملا صحبت نمی کرد و با چشمانش صحبت می کرد. دیگو همیشه به چشمان او نگاه می کرد. دیگو بسیار کاریزماتیک بود. اگر او خوشحال باشد همه را خوشحال می کند و اگر غمگین باشد شما را ناراحت می کند. دیده بودم که برای غم غریبان اشک می ریخت.
علت اصلی اعتیاد حاد مارادونا به کوکائین چه بود؟
افرادی هستند که از نظر ژنتیکی معتاد هستند و برخی از شرایط اطراف خود آسیب می بینند. آنچه بیش از همه مارادونا را آزار می دهد این است که شهرت او در فوتبال او را مجبور کرده است که به یک الگو تبدیل شود. دیگو مارادونا باید از هر نظر بی نقص باشد. مارادونا به یک ماشین فراری، یک ژاکت راسو، ساعت های 50000 دلاری و آن همه سبکی نیاز داشت. او آماده برآورده کردن همه آن انتظارات اجتماعی نبود. دیگو برای خم شدن به عصا نیاز داشت و عصا کوکائین بود. او نمی توانست این میل را کنترل کند زیرا استعداد ژنتیکی برای اعتیاد داشت. می خواست برود، اما نتوانست. یادم می آید در سویا، در یک جلسه تمرین، حرکات پارو زدن را به من نشان می داد و می گفت نمی دانی چقدر قوی هستم.
در یک کتاب می گویید که در ناپل از شما دعوت به مصرف کوکائین شده است
او با جمعی از دوستانش در خانه خواهرش بود و مرا به خانه اش دعوت کرد. من آن را خوب به یاد دارم. او به من پیشنهاد داد و من گفتم هی چرا به من زنگ زدی؟ خداحافظ سالها بعد روانشناسش به من گفت که ما همه حضور داشتیم، بعد از جلسه فکر کردی فردا تو را به آرژانتین برمی گرداند؟ معکوس. اگر بگویید بله، او اصلا به شما نیاز ندارد. البته در آن زمان به این نتیجه نرسیدم که این من هستم که محدودیت ها را تعیین می کنم، اما زمانی که دیگو به روانشناسان اعتراف کرد که از من می ترسد، متوجه شدم که بله، من برای او جایگاه یک پدر را دارم. و او به من احترام می گذارد.
مقایسه مارادونا با قهرمانان تاریخی که خود را فدای خیر جامعه خود کردند
یادم می آید که یوونتوس منفور برای یک بازی به ناپل آمده بود و جانی آنلی رئیس متنفرش نیز در کنفرانس مطبوعاتی حضور داشت. خبرنگار ناپولی با تمسخر از او پرسید چطور ممکن است که دیگو در حال حاضر به جای یوونتوس برای ناپولی ایتالیا بازی می کند؟ آنیل پاسخ داد چون ما به اندازه کافی ثروتمند نیستیم و بعد از مدتی به آن اضافه شدیم و البته آنقدر فقیر نیستیم که به آن نیاز داشته باشیم.
آیا دیگو می دانست که شکوه او را نابود می کند؟
بله آگاه بود. بیچاره دیگو
شاید هیچ بازیکن دیگری در تاریخ به اندازه دیگو برای کمک به هم تیمی هایش برای بهبود کیفیت خود در زمین انرژی صرف نکرده باشد. آیا این درست است؟
هر وقت بتوانم برای چای به ویلا فوریتو (محله کودکی مارادونا) می روم. در آنجا ساعت دو بامداد اگر زنی فریاد بزند که پسرم گرسنه است، چراغ ها روشن می شود و مردم می آیند و اموال اندک خود را وقف می کنند، چون اندک مال همه است. احساس همبستگی، اشتراک گذاری، مراقبت از دیگران وجود دارد، زیرا آنها می دانند که این بهترین راه برای کاهش مشکلات است. این احساس اجتماعی فقط در محله های فقیرنشین وجود دارد. من در بلگرانو (منطقه طبقه متوسط رو به بالا در بوئنوس آیرس) زندگی می کنم و اگر شب ها بیرون بروم و برای کمک گریه کنم، موقعیت های مختلفی را تجربه خواهم کرد. در محله های فقیر نشین نوعی انسان گرایی وجود دارد، مهربانی جذاب است.
[ad_2]