[ad_1]
عباس عبدیواژههای امری و متقاعدکننده چندان مورد استفاده قرار نمیگیرند، اما توصیف نحوی آنها اغلب توسط سیاستمداران ایرانی برای توصیف گفتار و اندیشه خاص استفاده میشود. منظور این است که گفتار و رفتار مورد نیاز است، گفتار و رفتاری که بدون توجه به موقعیت و نظریه ای بیان یا انجام شود. به عنوان مثال حذف ارزش تومانی می تواند یک استراتژی سیاسی یا سیاسی ضروری و بر اساس تحلیل سال باشد.
ضروری است که دولت بودجه نداشته باشد و اولین راه برای در نظر گرفتن بودجه حذف این ارزش است. مبلغ نیز قابل توجه است. حداقل 7000 میلیارد تومان! راه حل مشکل و پیگیری بعدی نیز برای بعدی است. فردا بهش فکر کن اتفاقاً امسال منشا این جریان منبع بوده است.
در واقع اگر بخواهیم این برنامه را به درستی اجرا کنیم باید در سال 1 و 2 انجام شود نه در سال 5 که کسری بودجه زیادی دارد. وضعیت تکاملی و توصیفی حتی بدتر از آن چیزی است که لازم است. ایرتاجلی به معنای حرف زدن یا حرکت بدون فکر و تامیلی است. گفتارها و رفتارها پر سر و صدا و خلاقانه است که فاقد حمایت نظریه پردازان و علما است. آنها باید سریع و فوری پاسخ دهند.
در آستانه انتخابات، برنامه ای دو صفحه ای برای اداره کشور تهیه می کنیم، اما پس از مدت ها تاخیر در اجرای نامه آنها، از افراد و سازمان ها راهنمایی و کمک خواستیم. شش ماه گذشته گفتار و خطابه، سیاستمداران غالب ایران هستند. دلیل این امر نیز فقدان چارچوب نظری و تکیه بر دانش و علم است. به همین دلیل مکالمه تنبل است و در گذشته ارتباطی وجود ندارد.
یعنی بسیاری از آنها امروز دایره لغاتی دارند که با یک کلمه، دو سال پیش در تضاد است. البته تغییر عقیده اشکالی ندارد، بلکه باید علت تغییر را توضیح داد و برای کسی که گفته هایش متناقض و رایج است، فرق می کند. مشکلی که این روزها نئولیبرال ها با آن روبه رو هستند نیز همین است.
کسانی که دیری نپایید فریاد می زنند «آی مذاکره شعار، لذت انتظار در انتظار»، حالا باید از مذاکره دفاع کنند. هرکسی که روزها برجام را می سوزاند، امروز باید بتواند متن را با تمام قوا پوست کنده و قاب کند. کسانی که اکنون که تحریم ها را سرنگون کرده اند ارزش قائل هستند، کسانی که مخالف افزایش ارزش انرژی یا افزایش قیمت انرژی هستند، امروز باید از آن دفاع کنند.
از کسانی که به شدت با این شبکه اجتماعی مخالفت کرده اند به جلسه امروز دعوت شده اند. آنها مفهوم نئولیبرالیسم را به قول خودشان محکوم می کنند، اما در برابر فوریت قدرتشان، نئولیبرالیسم اقدامات آنها را تایید می کند. صفر و صد سیاست مخالف وجود دارد، اما در مواقع اضطراری صفر و صد را اجرا می کنند.
انتقاد از دعوت به عدالت باعث مرگ آنها شده است و آسیب های اجتماعی و اجتماعی را در مدیران و سیاستمداران تشدید کرده است. دروغ هم مصداق این است که پیرو بعدی دروغ نمی گوید و مثل آب خوردن دروغ می گوید. تصور کن بتونی حرفی بزنی یا انجام بدی که اصلا کار خوبی نیست ای کاش ما هم اینجوری بودیم یعنی کاش حقیقت رو میدونستن و فقط از قدرتشون برای رسیدن به کفش استفاده میکردن در حالی که اینطور نیست.
مهمترین آنها نقد صادقانه، اما ناآگاهانه از وضعیت موجود و مخالفت با آن است، بنابراین در شرایط اضطراری که در قدرت هستند، هیچ برنامه ای ندارند و متوجه شده اند که نمی دانند، اطلاع رسانی می کنند و یا اجازه نمی دهند که چه می کنند. آن ها هستند. جالب است بدانید این فعالیت های جدید و متفاوت به معنای برنامه ای نیست، بلکه نوعی انتخاب و مطالبه عمومی است که هیچ آسیبی به طرف مقابل وارد نمی کند.
این وضعیت بدون توجه نخواهد بود.” اول تخریب سیاست سرزمینی در ایران است. فوریت شرایط این است که یک نفر می تواند ابتدایی ترین تحلیل اقتصادی را در مقابل جمعی از مدیران ارشد ارائه کند و هیچ کس به آن اعتراض نکرده باشد، یعنی سرزمین سیاست و اهل فکر به کلی ویران شده است. ویژگی دوم جناح های نظری و گروه های سیاسی است.
ناگفته نماند که نیازی به تحلیل دقیق و رویکرد نظری به جامعه و مسیر پیش رو نیست. فقدان نظریات منسجم باعث شده است که اکثر سیاستمداران ایرانی عموماً اصولگرا، نئولیبرال، اصلاح طلب، منتقد، مبتکر و از هر جهت در گفتمان و رفتار خود نسبتاً نسبی باشند و قادر به انتقال ساختار مفهومی نباشند.
[ad_2]