جای تعجب نیست که بفهمیم یکی از بزرگترین طرفداران او، استیو بنن است، مردی که تا حد زیادی ایدئولوژی سیاسی دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق ایالات متحده را ایجاد کرد، و او را به وجود آورد و جنبش راست افراطی آمریکا را به وجود آورد.
پیروزی احتمالی آن به پشتوانه پیروزی های اخیر راست افراطی در سایر نقاط اروپا به دست می آید.
اگرچه مارین لوپن در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه به امانوئل ماکرون شکست خورد، اما حامیان او در سراسر قاره از سهم او از آرای مردمی آسوده شدند، زیرا او مرکز سیاسی فرانسه را به طرز چشمگیری به سمت راست تغییر داد.
مطمئناً، جناح راست محافظهکار در اروپا احساس میکند که پس از چند سال آرامش در حال احیای مجدد است.
گونار بک، یکی از اعضای اتحادیه اروپا در پارلمان اروپا نماینده آلترناتیو برای آلمان (AfD) است.
AfD یک حزب راست افراطی است که اولین حزبی است که از زمان نازی ها تحت نظارت دولت آلمان قرار گرفت. شورای مرکزی یهودیان آلمان در آن زمان از این تصمیم استقبال کرد و گفت: «سیاستهای مخرب AfD، نهادهای دموکراتیک ما را تضعیف میکند و دموکراسی را در میان شهروندان بیاعتبار میکند».
این حرکت از کجا می آید؟
بحران هزینههای زندگی دولتها و نهادهای اروپایی را تضعیف میکند. البته جنگ در اوکراین اوضاع را بدتر کرد، اما مواردی مانند قرارداد سبز اروپا و سیاستهای پولی بانک مرکزی اروپا تورم را قبل از جنگ افزایش داد. فرسایش زندگی بک اضافه میکند که استانداردها به این معنی است که مردم به طور طبیعی از دولتها و سیاستهای نهاد خود ناراضی میشوند.
بحران همیشه فرصت هایی را برای احزاب مخالف، صرف نظر از ایدئولوژی سیاسی آنها، ایجاد می کند. اما سیاست ترس در شرایط بحران تمایل دارد به راحتی خود را در اختیار پوپولیست های راستگرا قرار دهد.
ماریانا گریفینی، مدرس دپارتمان مطالعات اروپایی و بین المللی در کینگز کالج لندن می گوید.
گریفینی میگوید مشکلات اخیر ایتالیا این کشور را به ویژه در برابر ایدههای ضد تشکیلات آسیبپذیر کرده است. “ما به عنوان یک کشور از این بیماری همه گیر رنج بردیم، به خصوص در اوایل. بسیاری از مردم جان خود را از دست دادند، بسیاری از کسب و کارها تعطیل شدند. ما برای دریافت حمایت از بقیه اتحادیه اروپا مشکل داشتیم. از آن زمان، دولت ها ایجاد شده اند و هر دو کونته و دراگی اهداف آسانی برای پرتاب سنگ روی آنها بوده اند.”
چرا بحران چنین فرصت منحصر به فردی را برای پوپولیست های دست راستی ایجاد می کند؟ “بیشتر تحقیقات نشان می دهد که رای دهندگان محافظه کار نیاز بیشتری به اطمینان و ثبات دارند. و زمانی که جامعه ما تغییر می کند، محافظه کاران از نظر روانی آماده می شوند تا این را به عنوان یک تهدید ببینند. بنابراین متحد کردن این افراد در برابر تغییرات واقعی یا تهدیدات درک شده بسیار آسان تر است. آلیس استول مایر، مدیر اجرایی دفاع برای دموکراسی می گوید: بحران انرژی، تورم، یا کمبود غذا یا مهاجر.
و در حال حاضر تهدیدهای زیادی برای پوپولیست ها وجود دارد که انگشت اتهام را به سوی آنها نشانه روند.
نیک چیسمن، استاد دموکراسی در دانشگاه بیرمنگام، می گوید: «افزایش قیمت مواد غذایی و سوخت، کاهش اعتماد به نهادهای دموکراتیک، افزایش نابرابری، کاهش تحرک طبقاتی و نگرانی در مورد مهاجرت، احساس ناامیدی را ایجاد کرده است که رهبران بی وجدان به راحتی می توانند از آن سوء استفاده کنند. . ، در مرکز انگلستان.
او معتقد است که ترکیب کنونی بحران “یک طوفان عالی برای لیبرال دموکراسی است – و برای غلبه بر آن باید تلاش های بسیار بیشتری از جانب کسانی که به فراگیری، دولت مسئول و حقوق بشر اعتقاد دارند” بطلبد.
این واقعیت که ما در مورد این موج اخیر پوپولیسم صحبت می کنیم، طبق تعریف، به این معنی است که ما قبلاً شاهد به قدرت رسیدن پوپولیست های جناح راست بوده ایم و شاهد شکست آنها بوده ایم. پس چرا دورنمای موج دیگری برای مخالفان آن اینقدر نگران کننده است؟
فدریکو فینچلشتاین، کارشناس برجسته پوپولیسم و نویسنده کتاب «از فاشیسم تا پوپولیسم در تاریخ» میگوید: «پارادوکس پوپولیسم این است که اغلب مشکلات واقعی را شناسایی میکند، اما به دنبال جایگزینی آنها با چیزی بدتر است.
فینچلشتاین با اشاره به رهبران اقتدارگرا می افزاید: “شکست نخبگان و نهادهای سیاسی به دنبال جایگزینی آنها با رهبری قوی و فرقه گونه است. ترامپ در این امر طبیعی عمل کرده و دیگرانی مانند اردوغان، بولسونارو و حتی اوربان را تشویق کرده است که فراتر بروند.” ترکیه، برزیل و مجارستان، جایی که هنجارهای دموکراتیک در سال های اخیر به طور جدی تضعیف شده است.
او همچنین خاطرنشان می کند که پوپولیست ها “به طور کلی در اداره دولت ها بد هستند، همانطور که در مورد ترامپ و دیگران در طول همه گیری دیده ایم.”
این به طور خلاصه خطر بالقوه این موج پوپولیستی است. در زمان بحران شدید، کسانی که ادعا می کنند راه حل هایی دارند، ممکن است همه چیز را برای شهروندانی که در نهایت به آنها خدمت می کنند بدتر کنند. و اگر همه چیز اشتباه پیش برود، بحران های بیشتری اجتناب ناپذیر است، به این معنی که ترس بیشتر، همراه با فرصت های بیشتر برای پوپولیست ها اجتناب ناپذیر است.
در ایتالیا، ارزشی ندارد که ملونی آخرین – اگر افراطی ترین – در فهرست طولانی از سیاستمداران موفق پوپولیست باشد. کسانی که قبل از آن موفق شدند و وارد دولت شدند، هدف آن در اپوزیسیون قرار گرفتند.
اگر چرخه بحران در اروپا ادامه یابد، قابل قبول است که در چند سال آینده ما درباره ظهور یک پوپولیست افراطی دیگر که از ترس شهروندان سوء استفاده می کند بحث کنیم. و هرکسی که سیاست اروپا را از نزدیک دنبال میکند، به خوبی میداند که صدها نفر از این قبیل افراد در بالها منتظرند و هر بار که یکی از اعضای قبیلهاش بر تشکیلات مینشیند و پیروز میشود، تشویق میکنند و جسارت میکنند.